📜 اول محرم 📜
🔘 #بخش_دوم
- عبیدالله گفت:
"بخدا قسم، فرمان بری و پیروی از تو، سعادت و خوشبختی ابدی است. اما یاری من سودی به حالت ندارد. در کوفه هم کسی را مصمم به یاری ات ندیدم. مرا معاف کن، که از مرگ بسیار گریزانم."
+ گفت:
"اگر شهید نشوی می میری!"
- گفت:
"از من بگذر، در عوض اسب تیزپایی دارم که به تو می بخشم."
••• قافله سالار نگاهی به او کرد •••
+ گفت:
"حال که تو از نثار جانت در راه ما امتناع میکنی، ما نه به تو نیاز داریم و نه به اسب تو."
🔹و حرکت کرد، چند قدم برداشت، و سپس ایستاد و نگاه سوی عبیدالله گرداند.🔹
+ گفت:
"تا میتوانی خودت را به دور دستها برسان و از اینجا دور باش تا صدای استغاثۀ ما را نشنوی.بخدا سوگند اگر کسی صدای استغاثۀ ما را بشنود و به یاری ما نشتابد، خدا به آتش جهنم او را عذاب میکند."
● ۸ روز تا #تاسوعا ●
● ۹ روز تا #عاشورا ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده