📜 دوم صفر 📜 🔘 #بخش_چهارم + ••• "ای پسر آزاد شدگان، ای پسر کسانی که جدّمان در فتح مکه اسیرشان نمود و سپس آزادشان کرد،" "آیا سزاوار است که زنان و کنیزان خود را در پس پرده جای دهی و دختران رسول خدا را در میان نامحرمان به اسارت حاضر کنی؟" "چگونه می توان امید خیر داشت از فرزند زنی که می خواست با دهان خود جگر پاکان را ببلعد؟" "چگونه می توان امید به کسی داشت که گوشت و خون او از شهیدان اسلام روییده است؟" "چگونه می توان امید داشت به کسی که نگاهش همواره با بغض و کینه و دشمنی به خاندان ماست؟" "یزید! بی آنکه خود را گناهکار بدانی، و بزرگی و گستاخی این گناه را بفهمی،" "فریاد می کنی ای کاش پدران من بودند و شادی سرور می کردند." "چوب بر دندان مبارک سید جوانان بهشت می کوبی؟" "زهی بی شرمی، زهی بی حیایی!" "زخمهای گذشته را شکافتی و دست خود را به خون پیامبر آغشتی و ستارگان روی زمین،" "از آل عبدالمطلب را خاموش نمودی، و اکنون پدران خود، از نسل شرک و بت پرستی را ندا می دهی،" "گمان می کنی که صدایت را می شنودند؟" "به زودی تو نیز به آنان ملحق می شوی و در جایگاه عذاب ابدی، آرزو می کنی ای کاش دستانم شَل بود،" "زبانم لال بود و هرگز چنین یاوه هایی بر زبان نمی راندم و هرگز چنین کار ناشایستی مرتکب نمی شدم." "پروردگارا! حق ما را از دشمنان ما باز ستان و از آنان که بر ما ظلم و ستم کردند انتقام بگیر،" "و آتش غضب خود را بر آنانی که خون ما و خون حامیان ما را ریختند فرو فرست." ✔️ ادامه دارد • • • ● ۱۸ روز تا #اربعین ● #روایت_کاروان_عشق #روزشمار_محرم #مجتبی_فرآورده