📜 نهم صفر 📜 🔘 #بخش_دوم ••• 🔰دست در اطراف درب حرم گذاشت، زُل زد به سنگ قبر••• 🔰این همه توان و صبر را از مادر مهربان ارث برده بود••• 🔰اما دیگر، توان و قدرتی نداشت••• ••• نفسی تازه کرد ••• 🔹اما نگاه از سنگ قبر بر نداشت🔹 •••یکباره گریست••• 🔸تمام درد و غم و اندوه را گُداخت و از دیده برون داد به اشک🔸 🔺اما تمامی نداشت🔻 •••بیشتر گریست••• 🔹با تمام توان صیحه زد🔹 + گفت: "یا جَدّاه إنّی ناعیهٌ إلیک أخِی الحُسین." "یا جدا! خبر مرگ برادرم حسین را آورده ام." "یا جدا! حسین را در سرزمین کربلا کشتند" "یا جدا! اُمّت را وصیت کردی با خویشانت به نیکی رفتار کنند" "نه تنها نیکی نکردند" "اهل بیت ترا لب تشنه کشتند ..." 🔹زینب آنچه را که برای حسین روی داده بود برای جدّش بازگو کرد🔹 🔸بی امان گریه می کرد و آه می کشید🔸 •••عاقبت قبر ناله سر داد و با او نالید••• ● ۱۱ روز تا #اربعین ● #روایت_کاروان_عشق #روزشمار_محرم #مجتبی_فرآورده