💯بخوانید🌸👇
پسری جوان ، از کشوری در آن سوی نیمکرهی شمالیِ زمین ، اشرافیترین تفریحاتِ دنیا را رها کرده و به اینجا آمده ، تا ۸۰ کیلومتر را پیاده روی کند !
نه دینش
#اسلام است ، نه مذهبش
#تشیع ! فقط میداند تشنهی کمالاتِ روحِ بلند و جاودانهی انسانی است که جسمش ، از سالها پیش ، در انتهای این مسیر ، آرمیده است !
خبرنگارِ نام آشنایی را میبینم که تاجِ آسمانیِ حجاب را ، تنها به حرمتِ این مسیر ، بر سر نهاده است ، گوشه به گوشهی جهان را با چشمانِ خود دیده و اکنون ، کلماتی محدود از زبان فارسی را ، با لکنت ادا میکند:
(( من ، تکهای از قلبم را ، اینجا ، جا گذاشته بودم !))
بانویی کهنسال ، ناتوان و کم بضاعت ، از یک سالِ پیش ، ذره ذره ، برای این روزها ، پول پس انداز کردهاست تا در کلبهی حقیرانه اما باصفای خود ، برای زائرانِ عزیزترین بندهی خدا ، سفرهای شاهانه بیندازد !
نفر به نفر را نمیتوان روایت کرد ... ؛ فقط همینقدر بگویم که اینجا ، همه با اشتیاقی وصفناشدنی ، به سمتِ مقصد روانه اند و من ، بی ذرهای اغراق ، جز
#مهربانی و گذشت و
#عشق و خدمت و فداکاری ، چیزی نمیبینم و در تصورم نمیگنجد که اهالیِ این جاده ، با یکدیگر ، نسبتی به غیر از نسبتِ خواهری و برادری داشته باشند ! ....
.
.
.
از این جاده ، عجیب بوی اتفاقی شگرف ، استشمام میشود و با چشمِ دل اگر بنگریم ، همگی در مییابیم که این حماسه را ، زمینیان رهبری نمیکنند ... ؛
که مقدمهی آن رخدادِ عظیم را ، مگر جز از عرش الهی ، میشود تدبیر کرد ؟! ...
و آن رخدادِ عظیم ، که سرانجامِ تمامِ خلقت است ، نزدیکِ نزدیک است اگر ، در گوشِ تمامِ اهالیِ این جاده ، زمزمه کنیم که برای چه آمده اند !
#اربعین
★°•❉•°☆
https://eitaa.com/samtekhodababaali