▪️ من بچه نیستم مادر!.... اگر علی اینجا تنها نماند که حسین در کربلا تنها نمی ماند. حسین در کربلا می خواهد با دلیل و آیه اثبات کند که فرزند پیامبر است. پیامبری که تو در خانه او و در حریم او مورد تعدی قرار گرفتی. تعدی به حریم فرزند پیامبر سنگین تر است یا نوه پیامبر؟ مادر! در کربلا هیچ زنی میان در و دیوار قرار نمی گیرد. خودت گفته ای. ما حداکثر تازیان می خوریم، اما میخ آهنین بدنهایمان را سوراخ نمی کند. مادر! وقتی تو را از پشت در بیرون کشیدند، من میخ های خونین را دیدم. نگو گریه نکن مادر! باید مرد در این مصیبت، باید هزار بار جان داد و خاکستر شد. ما سخت جانی کرده ایم که تاکنون زنده مانده ایم. نگو که روزی سخت تر از عاشورا نیست. در عاشور کودک شش ماهه به شهادت می رسد، اما تو کودک نیامده ات- محسن ات- به شهادت رسید. من دیدم که خودت را در آغوش فضه انداختی و شنیدم که به او گفتی: - مرا بگیر فضه که محسن ام را کشتند.... دختر اگر درد مادرش را نفمهد که دختر نیست. من کربلا را میان در و دیوار دیدم وقتی که ناله تو به آسمان بلند شد. بعد از این هیچ کربلایی نمی تواند مرا اینقدر بسوزاند.... تو را که تا مرز شهادت سوق داند، تو را که از سر راه برداشتند، تازه به خانه ریختند. 💬 برگرفته از کتاب کشتی پهلو گرفته https://eitaa.com/samtekhodababaali