🟢 دو داستان درباره احترام عالمان بزرگ شیعی به مخالفان خود در دین یا مذهب به خاطر علم 🔹 علم، هم برای خود عالم قداست دارد، هم برای غیرعالم، و به همین دلیل است که هر انسانی عالم را از آن جهت که عالم است احترام می‌کند. الآن اگر در همین جلسه ما فردی وارد بشود که در یک رشته از علوم عالَم تخصص کامل داشته باشد، اهل هر دین و مذهبی و اهل هر مملکتی باشد، ما خواه ناخواه به نوعی از او احترام می‌کنیم. علم احترام دارد. 🔸 ابواسحاق صابی یک مرد صابئی بود. صابئی‌ها اصلاً جزو اهل کتاب شمردنشان هم محل اشکال است. به هرحال یک غیرمسلمان بود ولی مرد خیلی دانشمندی بود و درعین اینکه مسلمان نبود ولی مرد مؤدبی بود. ادیبی بود که خیلی به آیات قرآن استشهاد می‌کرد و احترام ماه رمضان را همیشه حفظ می‌کرد و چیزی نمی‌خورد. 🔹 وقتی که از دنیا رفت، سید رضی، یک عالم روحانی درجه اول، این مرد صابی کافر را مرثیه گفت، مدحی عالی که آن را از شاهکارهای قصائد عربی می‌شمارند. او را ملامت کردند، گفتند تو سید، شریف، اولاد پیغمبر(ص)، مرد روحانی، می‌آیی یک مرد کافری را مدح می‌کنی؟ گفت: «اِنَّما رَثَیْتُ عِلْمَهُ» من علمش را مرثیه گفتم، علمش را مدح گفتم. علم هرجا وجود داشته باشد محترم است. 🔸 علامه حلّی فوق‌العاده شیعه متصلّب در تشیع است و فخر رازی یک سنی متعصب در تسنن. گفتند علامه حلّی وقتی که خواست از کنار قبر فخر رازی رد بشود سواره بود. به احترام قبر او پیاده شد و مقداری پیاده رفت. گفتند تو از این مرد احترام می‌گذاری؟! گفت من علمش را احترام می‌گذارم. 📗 شهید آیت‌الله مطهری، فطری بودن دین، ص۶۶-۶۵ (با اندک تلخیص) شهید مطهری —————————‏ ‏‏🇮🇷 مجموعه‌ی فرهنگی سنگر 🇮🇷 ‏🇮🇷 سنگر جنگ نرم 🇮🇷 ‏🇮🇷 سنگر سردار دلها 🇮🇷