هنگام سحر، خروسی بالای درخت شروع به خواندن کرد و روباهی که از آن حوالی می گذشت به او نزدیک شد. روباه گفت: تو که به این خوبی اذان می گویی، بیا پایین ب هم به جماعت نماز بخوانیم. خروس گفت: من فقط مؤذن هستم و پیشنماز پای درخت خوابیده و به شیری که آنجا خوابیده بود، اشاره کرد. شیر به غرش آمد و روباه پا به فرار گذاشت. خروس گفت مگر نمی خواستی نماز بخوانیم؟ پس کجا می روی؟ روباه پاسخ داد: می روم تجدید وضو می کنم و برمی گردم!😂😂 ‌ ========================= 🚨به انتخابات نزدیک‌تر می‌شویم. 💠برای افزایش آمادگی، بصیرت و هوشیاری خود و دیگران به جمع بزرگ دوستداران امام خامنه‌ای و مدافعین انقلاب اسلامی در بپیوندید و دیگران را هم پیوند دهید. 🇮🇷 @sangar_5 🇮🇷 🇮🇷 سنگر ورزش و سرگرمی🇮🇷