سنگر نوشته 🌹
مصاحبه با دکتر بشری سعد؛ همسر اسیر مدافع حرم و وطن محمدرضا نوری (ابوعباس) ⬇️
البته خانه ما موشک نخورده بود ولی دود همه‌جایش را گرفته بود، خاک نشسته بود روی همهٔ وسایل و موش و سوسک‌ها برای خودشان جولان می‌دادند. بااین‌حال مجبور بودیم زندگی را از نو شروع کنیم. از بالا تا پایین همه چیز را تمیز کردیم و خانه دوباره زنده شد. خانواده‌هایی هم  که خانه‌هایشان خراب شده بود به خانه اقوامشان رفتند تا با کمک حزب‌الله خانه‌هایشان دوباره ساخته شود. سید حسن نصرالله همیشه می‌گفت: ضاحیه برمی‌گردد قشنگ‌تر از آنچه که بود.» پیام مردم لبنان برای اهالی ایران از شرایط مردم کشورش که می‌پرسم برایم از قصه پر رنج آوارگی می‌گوید از این که خیلی از خانه‌ها ویران شده است و خانواده‌های زیادی مجروح و شهید داده‌اند. مردها جیب‌شان خالی است و مغازه‌هایشان از بین رفته است و یا دیگر نمی‌توانند به دلیل شرایط پیش‌آمده به سرکار بروند. مردم در مدرسه‌ها و چادرها اسکان پیدا کرده‌اند و هیچ‌چیز همراه خودشان نبرده‌اند. آب و غذا می‌خواهند لباس و پتو و... نیاز دارند. بیماری‌های واگیردار شیوع پیدا کرده است و وسایل بهداشتی، پزشکی و دارو واقعاً برای مردم آواره ضروری است. مخصوصاً افرادی که داروی خاص مصرف می‌کنند و در این شرایط داروهایشان کمیاب می‌شود. بشری می‌گوید حتی در این مواقع جز ضروریات زندگی، دوست داری چیزی باشد که حواست را پرت کند تا یادت نیاید بر سر خانه و یا خانواده‌ات چه آمده است و بچه‌ها بهانه اسباب‌بازی‌هایشان را می‌گیرند. بشری عروس لبنانی مردم ایران پیغامی هم از هم‌وطنانش برایمان دارد و می‌گوید: «در این چند وقت گروه‌های جهادی ایرانی در کنار گروه‌های جهادی لبنانی در ضایحه حضور پیدا کردند و مرهم بر زخم مردم جنگ‌زده گذاشتند. مردم لبنان واقعاً قدردان این زحمات  هستند و بارها از من خواستند که تشکر و ابراز علاقه‌شان را به مردم ایران برسانم، می‌گویند که ما از ایرانی‌ها جز این بزرگواری توقعی نداشتیم، التماس دعا داریم تا روزی که ان‌شاءالله این روزها تمام بشود و در خانه‌هایمان از شما مردم ایران پذیرایی کنیم، همان روزی که قرار است شانه‌به‌شانه هم در قدس نماز بخوانیم.» البته این عشق و علاقه دوطرفه است بشری بارها به چشم خود پیوند دل‌های مردم ایران و لبنان را دیده. بارها پیش‌آمده که مردم ایران به او پیام دادند و از او راه‌ و رسم رفتن به لبنان و جنگیدن در خط مقدم را پرسیده‌اند، پیام داده‌اند و طلا از دست‌هایشان درآورده‌اند تا بشری از طریق گروه‌هایی که می‌شناسد هدیه کند به لبنان. اصلاً چرا راه دور برویم مادر محمدرضا یکی از همان بانوانی ایرانی‌ است که طلایش را به مقاومت بخشیده است. 🏴 وقتی خبر شهادت سیدحسن در زندان به ابوعباس رسید! دوری از ضاحیه برای بشری سخت است، هر روز که اخبار را دنبال می‌کند تصویر آشنایی می‌بیند که شهید شده. خیلی از اهالی روستایشان به شهادت رسیده‌اند، همسایه‌ها، هم‌بازی‌ها و...غیر از آن غم دوری محمدرضایش هم روی سینه‌اش سنگینی می‌کند، نمی‌داند موقع دلتنگی و بی‌قراری بچه‌ها برای پدر چه کند. به قول خودش این غم‌ها هیچ‌وقت عادی نمی‌شوند ولی آدمی مجبور است صبوری کند و طاقت بیاورد. اما سخت‌ترین داغی که طاقت‌شان را گرفت شهادت سید حسن نصرالله بود. آن روز که بشری تلفنی به ابو عباس خبر داد که خانه‌شان آوار شده ابوعباس خم به ابرو نیاورد اما وقتی شنید سید مقاومت شهید شده فقط تلفن زد و های‌های گریه کرد، حتی کلمه‌ای هم حرف نزد! بشری می‌گوید: «چیزی که دل آدم را بعد از شهادت سید حسن آرام می‌کند، برکت خونی ایشان است. شجاعت دولت مردان ایرانی، آقای قالیباف، آقای عراقچی و.. در میدان. قوت و اقتدار حزب‌الله. عملیات وعده صادق ۲ که صهیونیست‌ها را به عزا نشاند، همدلی مردم و....»‌ 🔹۲ هزار نفری که فقط عدد نیستند طبق اعلام وزارت بهداشت لبنان  از ۸ اکتبر سال گذشته تاکنون بیش از ۲ هزار نفر در اثر حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به لبنان به شهادت رسیده‌اند. ۲ هزار نفری که فقط عدد نیستند، هر کدام روایت یک زندگی‌اند، پشت تصویر چهره‌های معصوم‌شان که قاب عکس شهادت می‌شود هزار آرزو است و در چشم‌هایشان که برای همیشه بسته می‌شود انبوه ذوق زندگی. دکتر بشری سعد چندتا از این عددها را برایمان معنا می‌کند: «در همسایگی‌مان مردی بود که به‌تازگی مدرک دکترایش را گرفته بود، دو بچه کوچک داشت و شهید شد. بعد از شهادتش تازه خانواده‌اش متوجه شدند او کفالت چند خانواده نیازمند را به عهده داشته. دختری بود که یک هفته دیگر مجلس عروسی‌اش به پا می‌شد اما قبل از آنکه لباس عروسش را بپوشد شهید شد و گیفت‌هایی که برای مراسمش از مدت‌ها قبل آماده کرده بود، هدیه‌های مراسم تشییع پیکرش شد.