📍تأملی بر عناصر سه گانه ی این ویدئوی یک دقیقه ای:
✔️۱/ پسر نوجوان
به این نازنین نوجوان که در متروی بی روح تهران، با بارانِ صدای لطیفش دلبرانه اذان می گوید و روح می بخشد عنایت بفرمایید:
چه مفاهیمی به ذهنتان متبادر می شود؟
با ذره ذره ی وجود، احساس کردم تمام آنچه از مباحث «Self-esteem/عزت نفس» آموختم و تدریس می کنم همه یکسو و وضعیت این نوجوان معظم سوی دیگر. اساسا عزت نفس یعنی همین پسر، معجونی از احساس «ارزشمندی و توانمندی» نسبت به رفتاری که صورت می دهید. و او دقیقا اینگونه است.
بدون آنکه متعرض فردی شود، هزینه ای به جامعه ی دینداران تحمیل کند، هتک حرمتی ابراز نموده، وهن دینداران گردد و خشونتی را به نمایش بگذارد، معصومانه و باورمندانه در نهایت شجاعت، بر حسب اصل آزادی بیان و تکریم حریم آدمیان، رفتار می کند. رفتاری لبریز از یقین و تجسمی از عزت نفس.
✔️ ۲/بانوی معظم ایستاده کنار پسر
کنار روشنای ستاره گون این پسر نوجوان، بانویی به سان آبشاری رفیع قامت ایستاده در غایت وقار و درخشندگی، صلابت و اقتدار، و البته معصومیت و حمایتگری.
نمی دانم خواهر اوست یا مادرش. هر که هست به تنهایی کهکشانی است از درخشندگی و بخشندگی و مهرورزی و وجاهت.
گویی حضورش یقین می آفریند و جرأت می بخشد. چنین خواهری/ مادری/ بانویی آرزوست تا با گرمای نگاه و آرامشِ حضورش، جرأتِ بال گشودن و توانِ اظهار اندیشه و باور در نهانِ نهادِ آدمی جوانه گیرد.
احساسم می گوید این بانوی محتشم، به یقین همسری دارد لبریز از دلدادگیِ زنانه اش، فرزندی سیراب از حمایت مادرانه اش و برادر یا خواهری بهره مند از پناه خواهرانه اش. چنین بادا.
✔️ ۳/ کارکرد محتوایی
بر این باورم اثربخشی و کارآمدی این بانو نه تنها نسبت به امثال من در مقام تدریس، بلکه از بسیاری از دستگاه های اجرایی که نامشان را یدک کش نیز جابجا نمی کند و با پول بیت المال هر روز فربه تر شده و اساسا نمی دانند پاسخگویی یعنی چه، به مراتب بیشتر است.
کاش ایشان (بانوی در تصویر) را می یافتند، و از او می پرسیدند:
شما که آنچنان محتشم و راهگشا هستید، بگویید چرا ما اینچنین ناکارآمدیم و فقط آموخته ایم خشونت بکاریم و فرافکنی بِدرَویم و همچنان طلبکار هم باشیم؟!
#سید_حسینعلی_مومنی