:) هلال میگه : دیدم ملعون داره از گودی قتلگاه برمیگرده ... دامن عربی رو کنار زد... دامن خون آلود ... سر حسین رو به کمر بسته ... بدنش میلرزه ... شمر تو که کار خودتو کردی ... چرا دیگه میلرزی؟ ▪️شمر میگه: هلااااااال .... همچین که داشتم سر از بدن جدا میکردم ... یه صدای مادرانه‌ای کل عرش رو پر کرده بود ... همینطور صدای محزون مادرانه‌ای میشنیدم... ⚫️ همش میگفت : غریب مادررررر حسیـــــــن 💔.. ˹@sangareshohadaa˼