شهید حاج حسین بصیر ✍️راوی ، رحمت الله شیرافکن : 🌹دوران دفاع مقدس، داوطلبان اعزام به جبهه، حتماً بایستی حدود یکماه در پادگانهای سپاه آموزش نظامی رو طی میکردن و بعداز اتمام آموزش، نیروها در یه مرکز جمع ، و اونا رو اعزام میکردن. بطورمثال درمازندران نیروها بعداز آموزش در اردوگاه شهیدبرکتی رامسرجمع میشدن و طی درخواست فرمانده هان میدانی درجبهه ، نیروها رو تقسیم بندی و اعزام میکردیم به مناطق جنگی.. اگه اشتباه نکنم دوسالی ازجنگ میگذشت (سال ۶۱)، یه روز برامون نیروی آموزش دیده رسید و قرار بود اونا رو به جبهه اعزام کنیم. عموماً نیروها لحظه ورودشون به اردوگاه شهید برکتی رامسر ، با لباس غیر نظامی و یه ساکِ دستی هم به همراه داشتن. ما اونا رو در همون مرحله اول که از ماشین پیاده میشدن، بخاطر نظم بیشتر ، بهشون دستور نظامی میدادیم.بطور مثال،چندین بار ازجلونظام و یا بشین و پاشو میدادیم. همینطور که به نیروها بشین و پاشو میدادم، یهو چشمم خورد به یکی که قیافه اش به نظرم آشنا میرسید، وقتی جلو رفتم، دیدم فرمانده دلها حاج حسین بصیرِ . 🌹خیلی خجالت کشیدم و بهش گفتم حاجی چرا تو جمع نیروها هستی؟ لطفا بیا بیرون تا من بیشتر خجالت نکشیدم.حاجی گفت: شما وظیفه ات رو انجام بده . مجبوراً دستش رو گرفتم و از نیروها جدا کردم. این نیروها قرار بود به همراه این فرمانده دلها ، اعزام بشن به جبهه. فقط برای هماهنگی اوردنشون پیش ما. 🌸 از اون تاریخ به بعد،متوجه شدم که حاج بصیرخیلی بزرگوارتر از اون چیزی است که ما میدیدم. بی دلیل نیست که بعضیها با برخوردشون تو دل انسانها جا میشن. ‌‌‌‌ @sangareshohadababol