📝دانشجوها همہ بچه‌های من هستند از آقا قرآن هدیہ گرفت نگران فردا نباشید؛ خدای امروز، همان خدای فرداست؛ شما‌ها هم کہ هستید 🔷اخگرپور کاغذهایش را روی تریبون جا می‌گذارد و پیش آقا می‌رود. با لهجہ شیرین ترکی‌اش با آقا صحبت می‌کند. آقا هم بہ ترکی از او می‌پرسند اهل کجایی؟ جوابش را کہ می‌شنوند، با خنده بہ او می‌گویند نزدیکی‌های خامنہ است. بعد هم آقا در واکنش بہ ابراز نگرانی او برای آینده انقلاب و فردای انقلاب، یک جملہ آرام‌بخش می‌گویند «نگران فردا نباشید؛ خدای امروز، همان خدای فرداست؛ شما‌ها هم که هستید». 🔷معتمدی‌نژاد نماینده جنبش عدالتخواه دانشجویی صحبتش کہ تمام می‌شود و پیش آقا می‌رود، آقا می‌گویند «خب درد‌ها را گفتید، راه‌حل‌ها را هم از نظر خودتان بگویید. تشکل شما سالهاست کہ مورد تأیید من است، در همین دو موضوع کہ از من سؤال کردید (صداوسیما و قوه قضائیه) راه‌حل‌ها را هم از نظر تشکل خودتان بنویسید و بدهید». معتمدی‌نژاد کہ حالا حسابی شارژ شده، می‌پرسد بنویسیم به دستتان می‌رسد؟ آقا می‌گویند: بلہ حتماً. 🔷سحر مهرابی هم مانند بقیہ دانشجویان بعد از صحبتش پیش آقا می‌رود. آقا می‌گویند متنی را کہ خواندید بہ من بدهید. متنش را می‌دهد. آقا می‌گویند «دانشجو‌ها همہ بچہ‌های من هستند». بہ آقا می‌گوید شیرازی است و درخواست یک هدیہ می‌کند. آقا می‌گویند قرآن بهتان هدیہ می‌دهم. 🔷اسم و عنوان نفر بعدی را کہ مجری می‌خواند "دانشجوی نخبہ فارغ التحصیل فوق دکتری دانشگاه کمبریج انگلیس" همہ به نشانه تعجب می‌گویند «اووووه» و شاغل در «مؤسسه رویان» صحبت سیدمهدی خلیق رضوی بیشتر ناظر بہ فراهم کردن شرایط برای نخبگان علمی در کشور است و گریزی هم بہ خدمت سربازی برای آن‌ها می‌زند. وقتی بعد از پایان صحبت بالا می‌رود، آقا می‌گویند نکتہ شما درباره نظام وظیفہ چندان روشن نبود، اگر خواستید بنویسید بدهید. 🕊کانـــــال ســـــنگرشـهدا🕊 http://eitaa.com/joinchat/2560032768C8608b3cfb7