🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠
#سرّ_سر
✍نویسنده: نجمه طرماح
●
#خاطرات_شهیدحاج_عبدالله_اسکندری
#قسمت_سی_و_سوم
چندبار هم من دعوتشان کردم با غذاها و حلیم بادمجان شیرازی که پای ثابت همه سفره هایمان بود. اصلا اسم دعوت و مهمانی که می آمد آقا عبدالله انرژی می گرفت. لیست می خواست تا هرچه لازم داریم برایم بخرد. سفارش همیشگی اش هم حلیم بادمجان بود.
سرمای بی حد و اندازه اراک را با گرمای جمع دوستان و همکاران آقا عبدالله می گذراندیم. برف راه کوچه و خیابان ها را می بست. پشت بام را هم که پارو می کردیم و برف هایش را توی کوچه می ریختیم. علیرضا و پدرش شال و کلاه می کردند و یک ساعت روی پشت بام برف پارو می کردند و وقتی بر می گشتند سر بینی قرمز بود و انگشت های دست و پایشان حس نداشت، ولی نمیدانم چقدر به علیرضا خوش گذشت که آرزو می کرد باز هم برف روی پشت بام بنشیند و پارو به دست به کمک پدرش برود.
بچه ها را که راهی مدرسه می کردم از جلوی در آیه الکرسی می خواندم و فوت می کردم بهشان.
سال های دبیرستان زهرا همان جا تمام شد. پشت کنکوری بود و سخت درس می خواند. فاطمه هم سال بعد پیش دانشگاهی می خواند و به خواهرش ملحق می شد. منتظر بودیم زهرا کنکور را بدهد و ماه های پایانی تابستان را برگردیم شیراز.
همان روزها بود که آقا عبدالله از پادگان برگشت و شب وقتی همه اعضای خانواده دور هم نشسته بودیم خبر از یک وام پنج میلیونی خودرو داد. بچه ها از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدند. اصلا معلوم نبود بتوانیم این وام را بگیریم یا نه.
دلم نمی آمد دلشان را بشکنم اما مجبور بودم حقیقت را به یادشان بیاورم. گفتم:"مگر فراموش کردید وام گرفتیم تا خانه شیراز را تمام کنیم. چند ساله که فقط برگردیم شهر خودمان باید مثل ده پانزده سال پیش مهمان خانه،مادربزرگتان باشیم"
آقا عبدالله شنونده بود. نه حرف مرا رد کرد و نه توی ذوق بچه ها می زد. تصمیم را بر عهده خودمان گذاشته بود. هنوز نه پولی جور شده بود و نه ماشینی در کار بود علیرضا مدلش را هم سفارش می داد و دخترها هم تایید می کردند.
" بابا میگن آردی ماشین خوبیه، اتاقش پژو و موتورش پیکان تقویت شده هست"
"آره بابا، ولی با پنج میلیون نمی تونیم آر دی بگیریم! فکر کنم یه چند میلیونی باید بزاریم روش"
"خوب ما هم سعی می کنیم کمتر خرج بزاریم روی دستتون که اذیت نشید"
"شماها که خرجی ندارید. خیلی هم ازتون ممنونم. هم شما و هم مادرتون تا حالا هم رعایت کردید.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬
@sangarshohada🕊🕊