سنگرشهدا
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 📌خاطرات شهید #حبیب_الله_جوانمردے سن شهادت: 16 سال اهل
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 📌خاطرات شهید سن شهادت: 16 سال اهل شهرستان بهبهان ۲۶ عوض شدن تقدیر 🍃یه زمانی کتابهای آیت الله دستغیب را می خواندم. یکی از بحث هایی که روی کتاب دستغیب روی من خیلی اثر گذاشت و تکانم داد، بحث مربوط به صدقه و کمک به دیگران بود. حتی یادم هست این بحث وارد غذا دادن به حیوانات هم شد. مثل ماجرای امام حسن مجتبی (ع) که غذایشان را به سگی دادند و خودشان گرسنه ماندند. توی پادگان سربازی که بودم هر روز گوشت غذایم را جدا می کردم و می بردم و به گربه یا حیوانات که در اطراف پادگان بود می دادم. سالها از این ماجرا گذشت تا من تصادف بسیار سختی کردم و به کما رفتم. سر آخر در یکی دو قدمی مرگ، نجات پیدا کردم. 🍃شبی که مرخص شدم و آمدم خانه، همان شب خواب دیدم: «خواب دیدم مرده ام، مرا کفن کردند و داخل قبر گذاشتد. اینقدر ترسیده بودم که بی اختیار بدنم شروع کرد به لرزیدن. بیش از هر چیز از تاریکی قبر می ترسیدم و سوالات جواب نکیر و منکر که جوابی برای گفتن نداشتم. در همین حال دیدم نوری وارد قبر شد که شدت نورش قبرم را سراسر روشن کرد. نگاه کردم و دیدم حبیب الله وارد قبرم شده هست. آمد جلو و دست زد روی شانه ام و گفت: «تقدیر این بود که در همین تصادف از دنیا بروی. اما خداوند به خاطر آن غذاهایی که نمی خوردی و می بخشیدی، مرگ تو را به تاخیر انداخت!»» 🍃از خواب بیدار شدم. در حیرت و تعجب بودم که یک عمل ناقص من، این چنین اثر گذار بوده باشد. حالا بعضی وقتها با خودم فکر می کنم که اگر کمک به گربه یا حیوانی این چنین تقدیر کسی را تغییر می دهد، پس کمک کردن به فقرا و مستمندان و دست گیری از آنها می تواند چگونه تقدیر کسی را تغییر دهد؟! 📚کتاب حبیب خدا ، صفحه 160 الی 161 جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊