امام علی(ع)_مدح_غدیر_رباعی👇 باید به همان سال دهم برگردیم با بیعت در غدیر خم برگردیم تا سوز عطش نکشته ما را باید تا برکه ی اکملت لکم برگردیم این بغض هنوز سر به شورش دارد این چشم هزار چشمه جوشش دارد این زخمِ هزار و چارصد سالۀ ما اندازۀ زخم تازه سوزش دارد هر جا که غدیر رفته باران رفته جنگل به کویر و کوهساران رفته هر جا که امام هست در مکتب او حیوان هم اگر آمده انسان رفته بر جای بماند از تو یک رد کافی ست از عشق نشانه ای در این حد کافی ست درک تو فقط حد رسول الله است یک شیعه اگر تو را بفهمد کافی ست دور و بر نور را که خلوت دیدند انکار تو را چقدر راحت دیدند این کوردلان تو را ندیدند اگر یک عمر فقط از تو کرامت دیدند چشمی که به یک اشاره بر می خیزد با دیدن یک ستاره بر می خیزد شب را به نگاه خیره سنجاق نکن خورشید تو هم دوباره بر می خیزد ما با تو به رازهای مكنون زده ایم همراه تو پای در دل خون زده‌ایم هر بار كه خواست شیعه مدفون بشود با هیبت یك شهید بیرون زده‌ایم توصیف تو حال دیگری می خواهد نیروی خیال دیگری می خواهد محدودۀ واژه ها برایت تنگ است این شعر مجال دیگری می خواهد