نام حسین سینه زنان را یکی یکی با گریه گرد کرببلا جمع میکند نزدیک شصت روز خودش سفره پهن کرد این سفره را امام رضا جمع میکند باور کنید امام رضا هم در این دو ماه لحظه به لحظه روضه گرفته ست در حرم گاهی میان سینه زنان دم گرفته و گاهی میان گریه کنان میزند قدم از بعد اربعین که برای یکی دو روز کرببلا و مشهدمان جا بجا شده ست جامانده های قافله ی روز اربعین مشهد برای چند شبی کربلا شده ست آنقدر این امام رئوف ست در سفر یک ذکر یا حسین فقط توشه میشود این چند روزه از سر مهمان نوازی اش حتی ضریح هم خود ِ شش گوشه میشود در گوشه گوشه ی حرمش کربلا بپاست باب الجواد سینه زنان یاد اکبرند شش ماهه ای فلج که دخیل ضریح اوست یک خانواده دست به دامان اصغرند حالا خود ِ امام رضا روضه خوان شده میخواند از تنی که پر از رد پا شده یابن شبیب هم دو سه خط گریه میکند صحن عتیق صحنه ی کرببلا شده یک لحظه دید امام رضا دسته دسته اسب با نعل تازه وارد گودال میشود می دید پیش چشم پر از اشک بچه ها بابای پاره پاره تنی چال میشود حالا رسیده بود به خنجر به حنجری با ضربه های آخر او استخوان شکست وقتی رسید صحنه به سرهای روی نی دیدند زائران سر سلطانشان شکست