چرا جبهه سکولار، راهپیمایی اربعین را تحمل نمیکند؟ -۱
1- راحتطلبی و تنآسانی، چیز عجیبی نیست. آنچه شگفت و تحسینبرانگیز مینماید، این است که انسان نه تنها از رنج نگُریزد، بلکه برای هدفی متعالی، خود را به رنج بیفکند. همین روزها، دهها میلیون دلباخته امام حسین(ع) خود را به رنج انداخته و راهی پیادهروی اربعین شدهاند. تفاوت انسانها در فهمی است که از گوهر خویش پیدا میکنند یا نمیکنند. اینکه قدر آدمی به چیست و چه چیز را باید ارزشمند بشمارد و در طلب همان، تکاپو کند.
اصلا مرز دانایی و نادانی، همین جاست. چنان که امیر مومنان (ع) فرمود: «العالِمُ مَن عَرَفَ قَدرَهُ، و كَفى بِالمَرءِ جَهلاً ألاّ يَعرِفَ قَدرَه. عالِم، كسى است كه قدر و منزلت خود را بشناسد و در نادانی آدمى، همين بس كه قدر و اندازه خود را نشناسد».
2- قیمت آدمی به چیست؟ این تعبیر والا از امیرمومنان علیهالسلام است که فرمود: «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَی قَدْرِ هِمَّتِهِ. قیمت و ارزش آدمی به قدر همت اوست». علامه محمدتقی جعفری(ره)نقل میکند:
«برخي از جامعهشناسان برتر دنيا در دانمارک جمع شده بودند تا پيرامون موضوع مهمي به بحث و تبادلنظر بپردازند؛ اینکه ارزش واقعي انسان به چيست؟ برای سنجش ارزش بسياري از موجودات، معيار خاصي داريم. مثلا معيار ارزش طلا به وزن و عيار آن است. معيار ارزش بنزين به مقدار و کيفيت آن است. معيار ارزش پول پشتوانه آن است؛ اما معيار ارزش انسانها در چيست.
هر کدام از جامعهشناسان، سخناني گفته و معيارهاي خاصي ارايه دادند. هنگامي که نوبت به بنده رسيد، گفتم اگر ميخواهيد بدانيد يک انسان چقدر ارزش دارد، ببينيد به چه چيزي علاقه دارد و عشق میورزد. کسي که عشقش يک آپارتمان دو طبقه است، در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسي که عشقش ماشينش است، ارزشش به همان ميزان است. اما کسي که عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازه خداست.
من اين مطلب را گفتم و پايين آمدم. وقتي سخنان من را شنيدند، براي چند دقيقه روی پای خود ايستادند و کف زدند. هنگامي که تشويق آنها تمام شد، دوباره بلند شدم و گفتم: عزيزان، اين کلام از من نبود، بلکه از شخصي به نام علی عليهالسلام است.
آن حضرت در نهجالبلاغه ميفرمايند: «قِيمَهًْ کُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ. ارزش هر انساني به اندازه چيزی است که دوست میدارد (آن را خوب میداند)». وقتي اين را گفتم، دوباره به نشانه احترام به وجود مقدس اميرالمؤمنين علي عليهالسلام از جا بلند شدند».
3- نوع میل و خواستهای که در دل انسان میجوشد و او را به جنبش درمیآورد، به او هویت و بها میبخشد یا بیقیمت میکند. انسان، همان است که در دلش میگذرد. در اینباره، رهبر معظم انقلاب مهرماه 1383، در دیدار کارمندان وزارت اطلاعات گفتند:
«... این دل چیز عجیبی است؛ گاهی اوقات به وسیلهای که انسان را به اوج آسمان و اوج معنویت میبرد، تبدیل میشود، گاهی هم به عکس، به سنگ سنگینی تبدیل میشود که بسته میشود به پای انسان، و انسان را تا اعماق دره فرو میبرد؛ غرق میکند؛ پدر انسان را درمیآورد.
اگر دل را به پول و به شهوت جنسی و به مقام و به این چیزها دادید، این همان سنگ سنگین است، دل دیگر نیست. در آن صورت؛ دِه بود آن، نه دل که اندر وی- گاو و خر بینی و ضیاع و عقار. آن دلی که انسان در آن عشق اتومبیل فلانجور دارد، آن دل نیست، گاراژ است، بنگاه معاملاتی است! آن دلی که همهاش در آن میل جنسی موج میزند، دیگر دل نیست، عشرتخانه است.
شاعر، آن زمان که ضیاع و عقار و زمین و ملک و گاو و خر در زندگی نقش داشته، از اینها نام برده و میگوید دلی که اینها در آن باشد، آنجا طویله است! ده است! دل نیست؛ دل جای خداست، جای نور است».
💢ادامه دارد💢
@IMANI_mohammad