🔸ظریف تمام ظرفیت و حیثیتش را برای پزشکیان به میدان آورده. آداب و تعارفات دیپلماتیک و ادبیات جنتلمنی را کنار گذاشته و چارواداری و بزن‌بهادری صحبت می‌کند. با شامورتی‌بازی پزشکیان را پلیس خوب کرده و خودش نقش پلیس بد را بازی می‌کند. لبخندهای روی بالکن هتل کوبورگ حالا جای خودش را به دندان‌قروچه‌های عصبی در کمپین‌های تبلیغاتی داده است. امیرکبیر زمان که روزی دلش برای لبخند چشم‌آبی‌ها غنج می‌رفت، حالا نفس‌کش می‌طلبد و با مشت به سینه می‌کوبد. دوربین مخفی است؟! 🔸ظریف فریاد می‌زند و گریبان چاک می‌کند که معجزه‌ی تصمیم نظام بود؛ اصلاً سلّمنا. وقتی درختی ثمر نمی‌دهد، چرا باید دوباره از آن پاجوش گرفت؟! وقتی حیات و ممات توافقی نیم‌بند به بند تنبان رئیس‌جمهور امریکا وصل است، چرا سرنوشت ملت باید آویزانِ آن باشد؟ می‌گوید برجام را شعارهای روی موشک خراب کرد. عجب! عروس نمی‌توانست برقصد، می‌گفت زمین کج است! آنچه‌ مایه‌ی عبرت است را می‌خواهد الگوی دست‌یابی مجدد به قدرت کند. دوباره می‌خواهد «همه چیز» ما را به «تقریباً هیچ» گره بزند. هیهات من البرجام! https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648