✅یک مطلبی هم اخیرا مکرر از من سوال کرده اند که مناسب است عرض کنم، قبل از اینکه آن را عرض کنم اهداء می کنیم به ارواج طبیه این شهدای گرانقدر ثواب سوره حمد و سه مرتبه توحید که ثواب یک ختم قرآن را دارد.
در برخی از رسانه ها منتشر شده از قول این ناچیز که یک داستانی و خوابی را از رهبری معظم نقل کردم. خیلی سوال می شود. من یک بار دیگر این را عرض می کنم که اصل این مطلب درست است، ولی پردازش هایی که در صحبت ها شده عین آن چیزی که من عرض کردم نیست.
دو بار ظاهرا از ایشان شنیدم که فرمودند که من یک وقتی خواب دیدم که بیرون مشهد یک ساختمانی شبیه ایوان مقصوره مسجد گوهر شاد ساخته می شود. و من هم متصدی ساختن این ساختمان هستم. مصالح ساختمانی می آید و ساختمان ساخته می شود. بنا بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و مولا امیر المومنین علیه السلام با هم تشریف بیاورند برای بازدید از این ساختمانی که دارد ساخته می شود.
من هم خسته شده بودم؛ قصدم این بود که وقتی پیامبر می آیند عرض کنم که آقا من خسته شدم تا به کسی دیگر معول کنند. وقتی تشریف آوردند جلال و شکوه و عظمت پیامبر مانع شد که من خدمت خود حضرت عرض کنم. خدمت مولا علیه السلام عرض کردم که شما خدمت پیامبر بفرمایید که من این کار را به شخص دیگری واگذار کنم. همین که عرض کردم پیامبر رو به من فرمودند که خودت هستی باید انجام بدهی، اینکه حضرت به من خطاب فرمودند را یادم است. این خوابی بود که ایشان فرمودند. لکن نگفتند که چه زمانی این خواب را دیدم.
من تابستان که مشهد مشرف بودم یک شب آقازاده ی ایشان حاج آقا مصطفی را در مسجد گوهرشاد ملاقات کردم و عرض کردم که این خواب را شما شنیده اید؟ گفتند بله. گفتم برای چه زمانی است؟ گفتند در جوانی شان دیده اند. نه اینکه بعد از انقلاب دیده باشند.
البته این یک ایمائی دارد به اینکه می شود این ساختمان را به انقلاب شکوهمند تعبیر کرد و اینکه ایشان باید تصدی کنند و این کار را انشالله تمام کنند. خواب نقل شده همین مقدار است و مازاد بر این چیزی وجود ندارد، تفسیر هم ندارد. حالا برخی از تعبیرات که شده مثل اینکه آستین هایت را بالا بزنی دیگر پردازش این خواب است. آنچه عرض شد همین بود.
✅حال که این را عرض کردم این نکته را نیز عرض می کنم. من واقعا عرض می کنم که خدای متعال یک منت بزرگی به ما عنایت فرموده است، همینطور که این مجاهدان راه خدا را به ما داده است، رهبری نیز از همان سنخ آدمی است که ایمان محکم و دلدادگی به اسلام، دلدادگی به شهادت و اهل بیت علیهم السلام قرص و محکم در دلش وجود دارد که انسان افتخار می کند. ما با کسی تعارف نداریم. ایشان اینکه اینطور علاقه مند به مذهب و به دین و به ائمه علیهم السلام و به معنویت هستند. همین اخلاص و فروتنی و تواضع که هست ما در ایشان مشاهده می کنیم.
✅ایشان یک وقتی درباره عظمت امامزاده ها می فرمودند در این اواخر، گاهی سفر هایی تشریف می برند بدون سر و صدا به امامزاده ها، مثلا به همین مشهد اردهال رفته بوند. می گفتند طرف اراک رفته بودیم همین که بر می گشتیم گنبد امامزاده ای نظر مرا جلب کرد به راننده گفتم برویم زیارتی کنیم. همین که وارد شدیم دیدم یک خانمی شیون می زند و متوسل است. آقای محمدی گلپایگانی همراهم بود. گفتم برو ببین حاجت او چیست؟ آقای محمدی رفت و گفت که حاجتتان چیست؟ گفت متوسل هستم که دست مرا به خامنه ای برساند. گفتم خامنه ای اینجاست مرا فرستاده ببینم تو چه کار داری. ایشان می فرمودند در این جاده داشتم رد می شدم ولی این حاجت خانم باعث شده بود که این امامزاده تصرف در قلب من کند و من را بکشاند به اینجا. برخی از داستان های دیگر نیز ایشان دارند. به هر حال باید خدای متعال را شکر کنیم و این نعمت های بزرگ را قدردانی کنیم انشالله خود ما هم جزء کسانی باشیم که با اخلاص در این راه قدم برداریم. انشالله در آن عالم با روی سفید وارد محشر شویم
✅این نکته را هم عرض کنم. همه ی این چیز هایی که پیش می آید ما از کار خودمان نباید دست بکشیم. امام آن روزی که تشریف آورند آن سخنرانی عجیب و با صلابت را داشتند، برخی از شاگردان ایشان نقل کردند که ما رفتیم منزل امام کار داشتیم بعد ازسخنرانی. دیدیم که امام نشسته و مشغول نوشتن بحث های دماء ثلاثه هستند. یعنی آمده منزل دارد فقه خود را می نویسد. ما کار خودمان را باید انجام بدهیم. هر کسی کار خود را باید انجام دهد. ما سرباز این پادگان هستیم. سرباز هر پادگانی باید کار خود را در آن پادگان درست انجام دهد. اگر درست انجام دهیم خدای متعال می پذیرد. بقیه الله می پذیرد اگر آن ها پذیرفتند آن وقت آثارش غیر مترقبه خواهد بود ،یک کلام آن اثر را خواهد کرد. مانند میرزای شیرای که یک جمله نوشت و آن اثر را گذاشت؛ چون برای خدا بود. امام یک دستور می داد اینطور اثر می کرد. مراجع بزرگوار هم همینطور انشالله که این برای ما درس باشد.
@hadihoseiniasl