چند فراز از زندگی امام حسن علیه السلام - ۲ ♦️چون صلح منعقد شد معاویه متوجّه کوفه گردید تا آنکه روز جمعه به نخیله فرود آمد و در آنجا نماز کرد و خطبه خواند و در آخر خطبه اش گفت که من با شما قتال نکردم براى آنکه نماز کنید یا روزه بگیرید یا زکات بدهید ولیکن با شما قتال کردم که امارت بر شما به هم رسانم خدا به من داد هر چند شما نمى خواستید و شرطى چند با حسن علیه السّلام کرده ام همه در زیر پاى من است به هیچ یک از آنها وفا نخواهم کرد!؟ 🔹پس داخل کوفه شد وبعد از چند روز که در کوفه ماند به مسجد آمد، حضرت امام حسن علیه السّلام را بر منبر فرستاد و گفت : بگو براى مردم که خلافت حق من است ، چون حضرت بر منبر آمد، حمد و ثناى الهى ادا کرد و دُرود بر حضرت رسالت پناهى و اهل بیت او فرستاد و فرمود: ♦️ایّها الناس ! بدانید که بهترین زیرکى ها تقوى و پرهیزکارى است بدترین حماقتها فجور و مَعصیت الهى است ، ایّها الناس ! اگر طلب کنید در میان جابلقا و جابلسا مردى را که جدّش رسول خدا باشد نخواهید یافت به غیر از من و برادرم حسین ، خدا شما را به محمّد صلى اللّه علیه و آله و سلّم هدایت کرد، شما دست از اهل بیت او برداشتید؛ به درستى که معاویه با من منازعه کرد در امرى که مخصوص من بود و من سزاوار آن بودم ، چو یاورى نیافتم دست از آن برداشتم از براى صلاح این امّت و حفظ جانهاى ایشان ، شما با من بیعت کرده بودید که من با هر که صلح کنم صلح کنید و با هر که جنگ کنم شما با او جنگ کنید، من مصلحت امّت را در این دیدم که با او صلح کنم و حفظ خونها را بهتر از ریختن خون دانستم ، غرض صلاح شما بود و آنچه من کردم حجّتى است بر هر که مرتکب این امر مى شود، این فتنه اى است براى مسلمانان و تمتّع قلیلى است براى منافقان تا وقتى که حق تعالى غلبه حق را خواهد و اسباب آن را میسر گرداند. 🔹پس معاویه برخاست و خطبه خواند و ناسزا به حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام گفت ، حضرت امام حسین علیه السّلام برخاست که معترض ‍ جواب او گردد حضرت امام حسن علیه السّلام دست او را گرفت و او را نشانید و خود برخاست فرمود: اى آن کسى که على علیه السّلام را یاد مى کنى و به من ناسزا مى گوئى ، منم حسن ، پدرم على بن ابى طالب علیه السّلام است ؛ توئى معاویه و پدرت صَخْر است ؛ مادر من فاطمه علیهاالسّلام است و مادر تو (هند) است ؛ جدّ من رسول خدا است صلى اللّه علیه و آله و سلّم و جدّ تو حَرْب است ؛ جدّه من خدیجه است و جده تو فتیله ؛ پس خدا لعنت کند هر که از من و تو گمنام تر باشد و حسبش پست تر و کفرش قدیمتر و نفاقش بیشتر باشد و حقّش بر اسلام و اهل اسلام کمتر باشد، پس اهل مجلس همه خروش برآوردند و گفتند: آمین . جلد اول منتهی الآمال، ثقه المحدثین حاج شیخ عباس قمی @IMANI_mohammad