بعضی وقتا تو قم ک دلم برا خانواده تنگ میشه. یا دلتنگ رفقا میشم. حس خفگی بهم دست میده. تنها راهش هم اینه ک پاشم برم بیرون از حوزه. برم بشینم تو صحن امام رضا رو به روی ایوان اینه. تو همون سرمای استخوان سوز قم. تو دفترچه ام می‌نوشتم ک: بسم الله الرحمن الرحیم باز هم آمدیم با خدایمان صحبت کنیم ...