حریم‌خصوصی‌ِیک‌سرباز ؛
"ذبح" یعنی گلو را بریدن و پاره کردن . "حَز" دو معنا دارد: الف. قطعه و لم یفصل : چیزی را قطع کنی ولی
‌ مرحله دوم جدا شدن سر : نَزَلَ فَحَزَّ رَأسَهُ بَعدَ أن ذَبَحَهُ . ضَرَبَهُ بِسَيفِهِ اثنَتَي عَشرَةَ ضَربَةً ، ثُمَّ حَزَّ رَأسَهُ. سنان لعنه الله از اسب پیاده شد و جلو رفت و عمل " حز " توسط او صورت گرفت پس از آنکه عمل " ذبح " توسط شمر صورت گرفته بود. ۱۲ ضربه پیاپی و نامنظم بر گردن حسين عليه السلام فرود آورد و سر را قطع کرد اما کامل جدا نشد - فقط به یک استخوان بند بود - مرحله سوم جدا شدن سر: فَنَزَلَ وجَزَّ رَأسَهُ خولی لعنه الله از اسب بسرعت پیاده شد و عمل "جز" را انجام داد یعنی بسرعت سر را کند. و اینگونه بود که سر جدا شد.. ‌