😂 😅 یک شب🌛دیدم کرمعلی مثل هر شب ایستاده و می خواند.👏🏻 کلاه معروفش هم سرش بود و چشم هایش بسته. غرق در عالم خودش تسبیح به دست 📿 «الهی العفو» می گفت؛ آن هم با صدای بلند 🔊 ۳۰۰ تا "العفو" باید می گفت. یک لحظه متوجه شدم کسی که کنار کرمعلی خوابیده 💤 چند دقیقه ای می شد از صدای او بیدار شده و کلافه 🤯 است. ناگهان از جا بلند شد، پتو را انداخت روی سر کرمعلی و او را پیچید داخل پتو و زور میزد او را بخواباند 😅 حالا کسی که این کار را می کرد خودش شب خوان بود ✨ اما دیگر کلافه شده بود. اول از کارش ناراحت شدم 😟 اما دیدم می گوید: «آخه لامصب! بگیر بخواب این قدر شب ها بیدار می شوی و می گویی الهی علف..🌿 الهی علف🌿، مستجاب الدعوه ☔️ هم که هستی، همه غذای ما شده علف علفی نیست که عراقی ها به خورد ما ندهند. چقدر بهت بگویم بابا بگو الهی العفو» 🤣 با شنیدن حرف هایش از خنده روده بُر شدم😆. واقعا هم همین طور بود، چند روزی می شد در غذایمان به جای بادمجان 🍆 و برگ کلم🥦، پر از ساقه ها و آشغال سبزی های بازار بود. از آن شب به بعد این شده بود سوژه خنده بچه ها و برای هم تعریف می کردند.😂 https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani