☑️ 🌨⚡️ 🥀🕊 سردار شهید محمدرضا عقیقی تو آشپزخونه غرقِ حال و هوایِ خودم مشغول کار بودم که محمدرضا با صدای بلند گفت: مادر! ... نگاه کردم 👀 و دیدم دم درِ ورودی ایستاده اومد تو آشپزخونه و شروع کرد به چرخیدن دورِ من و‌ گفت: مادر حلالم کن ... مادر حلالم کن ... 🙁 گفتم: آخه چیکار کردی که حلالت کنم؟ 🤷🏻‍♂ گفت: وقتی اومدم صداتون کردم اما متوجه نشدین. بعد با صدای بلند 🔊 صداتون کردم، حلالم کنید اگه صدام رو براتون بلند کردم. 😓 📚 کتاب همسفر تا بهشت ۱ / ص ۹۴ https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani