🍂◾️ 🥀🌞 شهید علی امرایی 🍂 دشمنان به جای حاج قاسم ماشین «علی امرایی» را زدند👆 علی وصیت کرده بود که پیکرش در سوریه به خاک سپرده شود، اما برای برخی این سؤال پیش آمد که چه اتفاقی افتاد که برگشت.💨🥀 🌾 علی آقا مرتبا به دوستانش می‌گفت: «من امروز به می‌رسم و شب 🌗 بعدی درمیان شما نیستم.» 🌪آن روز دشمن برای ترور حاج قاسم سلیمانی کمین کرده بود.😔 🥀 قرار بود که حاج قاسم ابتدا از آن معبر عبور کند ولی به فاصله یک ساعت علی و شهید غفاری و شهید حمیدی که در خودرو پر از مهمات و سلاح های انفجاری 💣 سوار بودند، زودتر از معبر مورد نظر عبور می کنند و مورد هدف موشک قرار می گیرند.🚀 🕊🍁 پیکر ارباً اربای علی را حاج قاسم از روی انگشتر شناسایی کرد ⛄️ بعد از یک ساعت که خود سردار با همراهانش به محل شهادت بچه ها می رسد، خیلی متأثر می شود و به گفتهٔ همرزمان شهید خیلی گریه می کند.😭 حاج قاسم دست علی آقا را از روی انگشترش شناسایی کرد و با وجود اصرار اطرافیان، خودش پیکرهای اربا اربا را جمع کرد.🌾😪 به همین دلیل بخش زیادی از بدن علی همانند وصیتش همانجا در خاک سوریه باقی ماند. 🏴 بعدا دو سه بار به خواب خانواده آمد و گفت: «قرار نبود این دست هم برگردد ولی برای نشانه یک دستم برگشت.» 😞 حاج قاسم هم که شهید و دستش از بدنش جدا شد، "روضه دست" دوباره برای ما زنده شد.😭😭😭 https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani