📚 کاش برگردی 💧 🍁🕊 شهید زکریا شیری ✍🏻 نویسنده: رسول ملاحسنی 🏡 نشر : شهید کاظمی 🌾🥀 به روایت : مادر شهید 📖 بخشی کوتاه از کتاب: 🍄 زکریا محکم به من چسبیده بود. تازه کمی آرام شده بود. از لحظه ای که به بیمارستان آمده بودیم، یکریز داشت گریه می‌کرد و چشم هایش گود افتاده بود.🙁 🍂🥥 کنار دست ما چند مادر و کودک دیگر هم نشسته بودند که آنها هم مثل ما نوبت عمل داشتند.✂️ 😰 نگرانی زیاد باعث شده بود نتوانم حتی به در اتاق عمل نگاه کنم، دوست داشتم چشم هایم را ببندم و رفت و آمد پرستارها و دکترهایی را هم که هر چند دقیقه یک بار از جلو چشم ما رد می شدند، نبینم 😣 ... https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani