هر روز حدیث کساء، دعای عهد و زیارت عاشورا می خواند. زمستان ها داخل اتاقی که بخاری نداشت سجاده اش را پهن می کرد. می ترسیدم سرما بخورد. می گفتم: مامان جون، قربونت برم، اینجا سرده! می گفت: اتفاقا این جا خوبه. می خواست خوابش نبرد و سست نشود. ◾️کانال از دمشق تا فکه https://eitaa.com/sardar_313_martyr