اسمش آرشیدا بود. دختر دایی زینب بود. زینب دختر بود که در دیدار خانواده شهدای مدافع حرم از حاج قاسم دعوت کرده تایک وقتی بیاید خانه شان! قول داد و در برنامه زیارت مشهد، به خانه شهید محرابی سری زد. دل دو دختر یتیم را پدرانه شاد کرد وکنارشان حرف ها را شنید و با جملاتی لبخند بر لبشان نشاند‌. حالا حاج قاسم، عمو قاسم آن ها بود وبرایشان یادگاری می نوشت و می خواست برای دعا کنند! قبل از آن که از خانه بیرون بیاید، والدین آرشیدا هم یک خواسته ای داشتند ؛اسمی پرمعنا ودلنشین .... حاج قاسم نگاهی کرد وگفت: زینب! 🌿اسم ها رسم ها را رقم می زنند اگر صاحب اسم بخواهد. خوش به حال که رسم های زیادی را در دنیا پایه گذاری کرد؛ رسم های نیکو. قطع کرد ریشه های غلط را! رسم سرکشی به خانواده ،رسم یتیم نوازی ،رسم محبت پدرانه ورسم نامگذاری شیعه وار... ورسم قطع ریشه داعش وارها! 📚منبع کتاب:حاج قاسم http://eitaa.com/bachehshei