تنها يادگار برادر است... دلش نمى خواهد او را به ميدان بفرستد؛ اما وقتى مرگ به چشم او از عسل شيرين تر است، ديگر سخنى ميشود گفت؟! تا آخرين لحظه كه جان در بدن داشت جنگيد چرا كه ميخواست تا هميشه در كنار عمو باشد و چقدر بر عمويش ناگوار بود آن هنگام كه بر بالين او رسيد و نتوانست كارى برايش انجام دهد...