سلام حضرت پدر ، مهدی جان ... این روزگار ماست ... روزگار یتیمی و تنهایی ... روزگار دلگیرِ ندیدن تان ... این روزگار ماست ... دردآلود ، خاکستری ، هراس انگیز ... این روزگار ماست ... روزهای سختِ چشم براهی ، شب های سردِ بغض آلود ... می شود بیایید پدر ؟ ... می شود بهار بپاشید بر سر روزهایمان ؟ ... می شود ستاره سنجاق کنید بر دامن شب هایمان ؟ ... می شود صدای قشنگ تان بپیچد توی گوش خاموش دنیا و زمستان برود ؟ ... کاش بیایید پدر ... به همین زودی ... به همین نزدیکی ...