خبرفوری ساری
، داستان شب 🌙 ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﯿﺰ ﻏﺬﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﺎﺑﺖ ﺳﻮﺧﺘﮕﯽ ﺗﻪ ﺩﻳﮓ‌ﻫﺎ ﺍﺯ ﭘ
، داستان شب 🌙 در یك شب تاریک مردی در پیاده رو خیابانی پای تیر چراغ برق دنبال چیزی می‌گشت. رهگذری او را دید و پرسید: دنبال چه می‌گردی؟ مرد گفت: دنبال دسته كلیدم می‌گردم، رهگذر پرسید: آن را اینجا گم كردی؟ مرد گفت: نه، فكر می‌كنم چند قدمی عقب‌تر، از دستم افتاده باشد. رهگذر پرسید: پس چرا اینجا دنبال آن می‌گردی؟ مرد گفت: چون اینجا نور بیشتر است. ما هم در بیرون به جستجوی خود بر آمده‌ایم، اما تا زمانی که به درون وجودمان بازنگردیم، نمیتوانیم خود را بیابیم. پس به درون خود بنگریم، یعنی همان جایی که تاریک است...! 📢 کانال خبرفوری ساری 👇 https://eitaa.com/joinchat/491389214Ce433c2ddfc