هدایت شده از {عُشاقـ‌ الحُسِین؏}
یه روز میریم‌ جلوی یه مدرسه‌ دخترونه یه دختریو به زور سوار ماشین‌ میکنیم ! دو تا دوستم‌ چاقو میزارن‌ گردنش‌ و تهدیدش میکنن که اگه داد بزنی میکشیمت .. دختره پونزده‌ شونزده‌ سال‌ داشت نزدیک غروب‌ بود هوا تاریک تاریک بردنش‌ خارج‌ از شهر برای گناه!!!!! پیاده‌ش‌ کردیم ......