با خودم فکر می‌کنم اصلاً چرا باید رباب💔 با آب هم‌قافیه باشد؟ روضه‌خوان‌ها زیادی شلوغش کرده‌اند،🌱 حرمله آنقدر‌ها هم که می‌گویند تیرانداز ماهری نبود... هدف‌های روشنی داشت. تنها تو بودی که خوب فهمیدی؛ استخوانی که در گلوی علی بود سه‌شعبه داشت🖤 شش ماه علی بودن را طاقت آوردی... خون تو جاذبهٔ زمین را بی‌اعتبار کرد حالا پدرت یک قدم می‌رود برمی‌گردد می‌رود برمی‌گردد... می‌رود... با غلاف شمشیر برایت از خاک گهواره‌ای بسازد.😭 تا دیگر صدای سم اسب‌های وحشی از خواب بیدارت نکند رباب می‌رسد از راه با نگاه، با یک جملهٔ کوتاه آقا خودتان که سالمید ان‌شاءالله؟...😓😓 ...