💢اقدامات یهود علیه جبهه حق و حضرت زهرا(س) 🔹به‌دنبال شهادت پیامبر اسلام (ص)، و با وارد شدن جبهه نفوذ [سران سقیفه و یهود] به مرحله‌ی عملیاتی کردن اهداف خویش، طبیعی است که جبهه حق نیز واکنش نشان داده، وارد میدان مقاومت شود. بنابراین یکی از مراحل عملیاتی جبهه باطل را، درافتادن با فداییانی تشکیل می‌دهد که جان بر سر عقیده‌ی خود نهاده‌اند. یهود علیه جبهه حق برخوردهای جریان باطل، بسته به موقعیت و جایگاه افراد جبهه حق، متفاوت است و از «اذیت و آزار» تا «تبعید» را شامل می‌شود 🔹جریان باطل به‌دنبال آن است که حتی در صورت امکان، در داخل افراد جبهه حق نفوذ کرده و به یارگیری از آن‌ها بپردازد. شواهد تاریخی: 1⃣ آزار و اذیت از مهم‌ترین نمونه‌های آزار و اذیت از سوی جریان باطل، می‌توان به ماجرای سوزناک جسارت به حضرت فاطمه زهرا (س) اشاره داشت براساس گزارش‌های موجود، در جریان بیعت گرفتن برای خلیفه اول، صراحتاً اهل خانه‌ی حضرت فاطمه (س) تهدید به آتش‌زدن شده‌اند. [۱] آنان، آتش به‌دست بر در خانه‌ی حضرت فاطمه (س) آمده [۲] و فریاد می‌زدند: «خانه را با اهلش به آتش بکشید!» [۳] و تهدید می‌کردند در صورت عدم بیعت، آن‌ها را خواهند سوزاند [۴] 2⃣ از دیگر نشانه‌های آزار و اذیت جریان باطل نسبت به حضرت فاطمه (س) این‌که آن حضرت در حالی از دنیا رفت که بر خلیفه اول خشمناک بود و با همان خشم و در حالی‌که با او قهر کرده بود، از دنیا رفت. [۵] نشانه‌ی سوم از آزار حضرت فاطمه (س) از سوی جریان باطل، به افسوس ابوبکر در هنگام مرگ بازمی‌گردد. بنابر روایتی،ش عبدالرحمان بن عوف به‌هنگام بیماری ابوبکر به دیدارش رفت و پس از سلام و احوال‌پرسی با او گفت‌وگوی کوتاهی داشت. ابوبکر به عبدالرحمان چنین گفت: «من در دوران زندگی بر سه چیزی که انجام داده‌ام تأسف می‌خورم؛ دوست داشتم که مرتکب نشده بودم. یکی از آن‌ها هجوم به خانه‌ی فاطمه [س] بود. دوست داشتم خانه‌ی فاطمه [س] را هتک حرمت نمی‌کردم، اگرچه آن را برای جنگ بسته بودند.» [۶] 🔹در نمونه‌ای دیگر: عمار یاسر از کسانی بود که عثمان را با عبارت «نعثل» یاد کرد. [۷] نعثل مردی یهودی و ساکن مدینه بود که عثمان، از سوی قاتلانش به او تشبیه شد. [۸] عده‌ای از اصحاب از جمله ابن‌مسعود، شماری از ایرادهای عثمان را در کاغذی نوشته به در خانه‌ی او آمدند. به در خانه که رسیدند، همگی کنار کشیدند غیر از عمار که داخل رفت و او را نصیحت کرد؛ ولی به دستور عثمان چنان عمار را زدند که دچار فتق شد، به‌گونه‌ای که دیگر نمی‌توانست ادرار خود را کنترل کند. عمار بعدها می‌گفت: «من کتک‌خورده‌ی قریشم! یک بار بر سر اسلام‌آوردن، و بار دیگر به‌وسیله‌ی عثمان و به‌خاطر امر به معروف و نهی از منکر» [۹] 🔹در نمونه‌ای دیگر: عمار را که در مسأله‌ای با سران خلافت مخالفت کرده بود، به دستور عثمان چنان کتک زدند که بیهوش شد و مردم او را به خانه‌ی اُمّ سلمه بردند. عمار اندکی پیش از غروب آفتاب آن روز که روز جمعه بود، به هوش آمد و نمازش را به‌جا آورد[۱۰] همین مخالفت‌های عمار باعث شده بود که حتی عثمان او را تهدید به مرگ کند[۱۱] 3⃣ تبعید یکی از دلایل تبعید ابوذر به ربذه، اختلاف وی با کعب‌الاحبار درباره‌ی جایگاه زکات حقوق مالی بوده است. شرح ماجرا از این قرار است که در دربار خلیفه سوم، اموال عبدالرحمان در حال تقسیم‌شدن بود. در حالی‌که ابوذر در گوشه‌ای از جلسه دربار نشسته بود، عثمان از کعب پرسید: «ابا اسحاق! اگر زکات مال داده شود،بدهی دیگری در آن وجود دارد؟» کعب گفت: خیر! ابوذر برخاست و با عصایش بهع صورت کعب کوفت و گفت: زاده‌ی زن یهودی!تو چنین گمان می‌کنی که غیر از زکات، حق دیگری در اموال مردم نیست؟! مگر خداوند نمی‌گوید: «آن‌ها دیگران را بر خود مقدم می‌دارند، حتی اگر خودشان محتاج باشند»؟ مگر خداوند نمی‌گوید: «آن‌ها به‌خاطر محبت خداوند، غذای خود را به مسکین و یتیم و اسیر می‌دهند»؟ مگر خداوند نمی‌گوید:«بخشی از اموال آن‌ها حق گدایان و محرومان است»؟ [۱۲] 🔹عثمان رو به ابوذر کرد و گفت: «تو چه بسیار مرا می‌آزاری، روی خویش از من پنهان دار که مرا آزردی» سپس ابوذر را به‌سوی ربذه بیرون کرد [۱۳] پی‌نوشت‌ها:  [۱] انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۶. [۲] تاریخ ابی‌الفداء، ج۱، ص۱۵۶. [۳] الملل والنحل شهرستانی، ج۱، ص۵۷. [۴] العقد الفرید، ج۵، ص۱۳و۱۴. [۵] بخاری، ج۲، ص۵۰۴ و ج۳، ح۱۲۶۵. [۶] تاریخ طبری، ج۲، ص۳۵۳؛ العقد الفرید، ج۵، ص۲۱؛ المعجم الکبیر، ج۱، ص۶۲؛ الامامة والسیاسة، ج۱، ص۳۶. [۷] انساب الاشراف، ج۲، ص۳۱۵. [۸] اکمال الکمال، ج۱، ص۳۳۸. [۹] تاریخ المدینة، ج۳، ص١٠٩٩و١١٠٠. [۱۰] همان، ص۱۱۰۱و۱۱۰۲. [۱۱] همان، ص۱۱۰۲. [۱۲] شعب الإیمان بیهقی، ج۳، ص۱۹۴و۱۹۵. [۱۳] ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۳، ص۴۱۱. [۱۴] تفسیر قرطبی، ج۳، ص۴۱۷و۴۱۸. [۱۵] شرح نهج‌البلاغه، ج۸، ص۲۵۵و۲۵۶.