💟 💐آخرین بارباهمسرش به خانه ما آمد و با هم روی مبل نشستند. ابتدا یک نامه‌ای در دست من گذاشت وگفت این به امانت پیش شما.وصیتنامه‌اش بود.بعدهم گفت: من میخواهم راهی شوم. جبهه است و هزار ویک اتفاق.شایداین سفر آخرم باشد.بروم وبرنگردم.اگررفتم وشهید شدم همسرمن جوان است احتمال دارد بخواهدزندگی آزادی داشته باشد شاید بخواهد ازدواج کند.رهایش کنید تا برود دنبال زندگی‌اش. 🌷امانگهداری ازسیدحسین فرزندم بر شماواجب است.تنهادارایی من دراین دنیافرزندم است که شمابایدازاو نگهداری کنید.من گفتم مادرجان خودت میایی و ازبچه‌ات نگهدارےمیکنی.گفت دنیاحیات وممات است بایدوصیت کنم.بعدگفت مادرجان فرزندم راهمان طور که من را تربیت کردی وبه جامعه تحویل دادی پرورش بده که هم خودت هم مردم وهم انشاءالله خدا ازاو راضےباشد.در اولین فرصت قرآن به ایشان بیاموز وبه حوزه بفرست تاخادم دین اسلام شود.میخواهم پسرم جانشین من باشد.من راضی نیستم فرزندم رااز خودتان دور کنید. ✍به نقل از‌:مادرشهید 🌷 ناجی🕊 🎊💟 🌹شهدای مدافعان حرم🕊