📩این هم رجز آخر! ✍روایتی از مراسم اقامه نماز جمعه به امامت رهبر انقلاب 💬...آقا تکبیرة‌الاحرام می‌گویند. الله اکبر. و صدای خاطره‌انگیز مکبر همیشگی پشت بلندگو می‌رود. «اقامه نمازجمعه به امامت ولی‌امر مسلمین جهان.» آقا «ولاالضالین» سوره حمد را که می‌کشند، تلاوت سوره جمعه را آغاز میکنند. می‌شد که با قرائت سوره کوتاه‌تری نماز را مختصرتر و سریع‌تر تمام کرد. اما همچنان پایبند به رعایت مستحبات جمعه هستند و ابایی از طولانی‌تر شدن حضورشان نداردند. ▪️قنوت را آرام‌تر زمزمه می‌کنند. گوش تیز می‌کنم به کنجکاوی. احتمالاً عبارت «اللهم انصر الاسلام و المسلمین و اخذل الکفار و المنافقین وارحم شهدائنا...» را قرائت کردند. نماز که تمام می‌شود، جماعت زود سرپا می‌شود برای تماشای خروج رهبر انقلاب و بدرقه‌ی ایشان با شعارهایش. ▪️باز هم اما برخلاف رویه‌ی سابق که معمولا آقا نمازجمعه را اقامه می‌کردند و نماز عصر به امامت شخص دیگری اقامه می‌شد، این‌بار قصد دارند که نماز عصر را هم خودشان اقامه کنند. دقایقی بعد تکبیرة‌الاحرام نماز عصر را هم می‌گویند. چند دقیقه بعد که نماز عصر تمام می‌شود جلوتر می‌روم به تماشا. در اوج آرامش و بی‌عجله هنوز سر سجاده نشسته‌اند. ▪️دست روی مهر تربتشان می‌کشند و صورت و بدنشان را متبرک می‌کنند و زیر لب به زمزمه ذکری. بعد هم که از جا برمی‌خیزند با طمأنینه برمی‌گردند به احوالپرسی و صحبت با حضار. گویی که می‌خواهند بفهمانند من زودتر از همیشه آمدم؛ طولانی‌تر از همیشه خطبه خواندم؛ هر دو نماز را خودم اقامه کردم و دیرتر از همیشه رفتم. این هم رجز آخر. 🔍متن کامل