نسیم خنک عطربهشتی به مشامم رسید
گره ذهنم رو باز کرد لبخندی زدم و ناخودآگاه گفتم :
بله ، همه رابطه ها ، حتی رابطه خانوادگی از هم گسسته ميشه ، ولی یه آیه دیگه تو قرآن می فرماید :
الأخّلآ يومئذٍ بعضُهُم لبعضٍ عدوٌّ إلاّ المُتّقين
(درآن روز همه رفیقان صمیمی با هم دشمن خواهند شد، مگر پرهیزگاران)
اون روز قرار گذاشتیم که بیش از پیش حواسمون به تقواو خالص وپاک بودنمون باشه
اگه یه رابطه محکمی مثل رفاقت بر اساس تقوا باشه ، می تونه تو اون دنیا ادامه پیدا کنه و دوتا رفیق دست هم رو با شفاعت بگیرند
هوای هموداشته باشند بی خیال هم نباشند اگرچه ناشناس باشه ، به همدیگه کمک کنند و حواسشون به افراد نیازمند باشه ،
به اندازه ی توانائیشون کمک کنندو...
سفیرهدایت ظهورآقامهدی(عج)باشند
براساس تقوا ؛ یعنی این که با تقوا شدن همدیگه کمک کنیم
یعنی اصلاََ ، رفاقت ، به خاطر با تقوا بودنش باهاش رفیق بشیم ، یعنی رفاقت کنیم اون طوری که خدا دوست داره
ولی اگه خبری از تقوا نباشه ، رابطه کلاََ قطع میشه ، اگه ادامه پیدا کنه تو را از خداو
امام زمانم دور میکنه...
وعده خداست ، بر و برگرد نداره
خداو امام زمان منتظر عکس العمل ماست
خــانـــــوم خوشگله شــماره بـدم؟؟؟
خــانـوم خــوشـگِله برسونمت؟؟؟
خـوشـگـلـه چـن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟
ایـنها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصــلا” اهل این حرفـــــها نبود…
این قضیه به شـــدت آزارش می داد تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود وبه محـــل زندگیش بازگردد
به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت
شـاید می خواست گـــلــه کند از وضعیت آن شهرِ لعنتی دخترک وارد حیاط امامزاده شد…
خسته…
انگار فقط آمده بود گریه کند…دردش گفتنی نبود….!!!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شد و کنار ضریح نشست
زیر لب چیزی می گفت انگار!!!
خـدایـا کـمکـم کـن…
چـند ساعـت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…
خانوم!خانوم! پاشو سر راه نـشـسـتـی!!!
مردم می خوان زیارت کنن!!!
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود رابه خوابگاه برساند…
به سرعت از آنجا خارج شد…وارد شــــهر شد…
امــــا…
امــا انگار چیزی شده بود…
دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد...!
انگار نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!!!
احساس امنیت کرد…با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!
فکر کرد شاید اشتباه میکند!!!
اما اینطور نبود!
یک لحظه به خود آمد…
دید چـــادر امامــزاده را سر جـــایــش نگذاشته…!!!
چادر یعنی امنیت
رفیق خوب ، عیوب رفیق خود را با او در میان میگذارد و صریح و روشن ، و بدون تمسخر و قصد و مرض تذکر میدهد :
خواهرم حجابت درست کن ، موهات بیرونه درست کن ، چادرت درست کن و...عزیزم
از این لباسا نپوش بریم خونه عوضش کن
تا آقامون امام زمان روشو ازمون برنگردونه
تاباعث گناه نشی و....
برادرم مواظب زبان ونگاه وبرخوردت با نامحرم باشه ، حواست به حجاب خانم وخواهرات باشه ، خانم وخواهرای تو خواهرمنه ودخترای
تو دخترای منه و....
ولی اگر قرار باشد وقتی عیب خودمان را شنیدیم ، شمشیر از رو ببندیم و شلوغ بازی دربیاوریم و نپذیریم چه فایده ای دارد؟
کمترین ضرر های آن این است که دیگر دوستانمان به ما تذکر نمی دهند و برای دیگران بی اهمیت می شویم ، دیگر آن که از بسیاری از عیوب مخفی خودمان غافل خواهیم ماند
از دوستان خود مراقبت کن همان گونه
که آن ها نیز از تو مراقبت می کنند
اللهم عجل لولیک الفرج
گفتم :
«چه خبر از خط ، اوضاع خوبه ؟»
یک مدت می دیدم می آید و می رود ،
بچه ها خیلی تحویلش می گرفتند
نمی دانم چرا نپرسیدم این کی هست اصلا همین جوری خوشم آمده بود ازش
گفتم برویم یک گپی بزنیم. با هم رفتیم توی سنگر فرماندهی ، رفت چای آورد و لبخنددلنشین همیشگیش جذاب ودوست داشتنی ، چهار زانو نشست کنار من
دستم را گرفت توی دستش ، صمیمی ودوست داشتنی و....گرم حرف زدن شدیم
اصلا به نظرم نمی آمد فرمانده لشکرحاج قاسم سلیمانی باشد😢
برای شادی روح این عزیز۵صلوات
چفیهی یه بسیجی گم شد ، داد میزد :
حوله ، لحاف ، زيرانداز ، روانداز ، دستمال ، ماسک ، كلاه ، کمربند ، جانماز ، سايه بون ، کفن ، جانونیم ، باند زخم ، تور ماهیگیریم...
همه رو بردن
شادی روح پاكشون كه دار و ندارشون يه چفيه بود صلوات
هفته بسیج مبارکباد
اللهم عجل لولیک الفرج
#مجنون المهدی(عج)
برای سلامتی امام زمان وجودمقدس امام زمان۱۴یا۱۴۰صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج۱۴یا۱۴۰