چرا تبریز؟ چرا آذربایجان؟
(همکاری باکو با صهیونیست ها در تجاوز به ایران)
قسمت دوم
۳. نکته سوم در حملات به تبریز و شمالغرب نیز در این است که اسرائیل و حتی باکو تصور میکردند که با تضعیف توان نظامی کشور، زمینه برای حرکات تجزیهطلبانه و حضور فعالانه عناصر پانترک در این منطقه فراهم میگردد و این موضوع میتواند بستری برای درگیری ایران در چند جبهه گردد که البته خوشبختانه این اتفاق روی نداد و مانند سایر نقاط کشور، اتفاقی در تبریز و شمالغرب کشور نیفتاد. البته این موضوع را نباید از خاطر برد که رویندادن این اتفاق در حال حاضر تضمین کننده آینده نیست و باید با تمام توان در مقابله با اقدامات عناصر پانترک ایستاد و برای آن برنامهریزی دقیق و مدون داشت.
۴. نکته دیگر ماجرا اما مسئله و برداشتی است که دولت باکو از وضعیت یک ایران تضعیف شده دارد. ایرانی که از یک سو درگیر یک جنگ تمامعیار است و از سوی دیگر قدرت آفندی و پدافندیاش بسیار تضعیف گردیده است. چنین وضعیتی این امکان را برای باکو و ترکیه فراهم میکند که با قدرت و آزادی عمل بیشتری در مورد گریدور ادعایی زنگزور وارد عمل شده و ارمنستان تنها را بیش از پیش تحت فشار قرار دهند تا جنوب استان سیونیک را واگذار نموده و مرز تاریخی ایران و ارمنستان قطع گردد و از سوی دیگر ایران برای ارتباط زمینی با اروپا دچار خفگی ژئوپلیتیک گردد. به همین سبب باکو از هر شرایط و اتفاقی که باعث تضعیف و سپس حواسپرتی ایران نسبتبه قفقاز گردد با آغوشی گرم استقبال میکند.
۵. نکته پنجم ماجرا البته بسیار بدبینانه مینماید اما با کنار هم قرار گرفتن برخی فاکتورها، آنقدرها دور از انتظار هم نیست. همانطور که اشاره شد، دکترین اسرائیل نسبت به جمهوری باکو، همانند نگاه ایران به محور مقاومت در برابر اسرائیل است تا جایی که برخی باکو برای اسرائیل را همانند سوریه یا لبنان برای ایران میدانند. طبعا قدرت گرفتن و حتی پیشرویهای ارضی باکو بهعنوان تنها دولت نزدیک و همپیمان با اسرائیل در همسایگی زمینی ایران، باعث خشنودی و استقبال اسرائیل نیز هست.
از سوی دیگر جمهوری آذربایجان دستکم از دوره ریاستجمهوری ابوالفضل ایلچیبیگ با طرح ادعاهایی همچون باصطلاح آذربایجان ج ن و ب ی، و در قالبهای گوناگون علیه تمامیت ارضی ایران فعالیت نموده و در کنار ترکیه بهویژه پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، بهعنوان مهمترین حامی پانترکیسم در ایران شناخته میشود. صحبتهای کارشناسان در تلویزیونهای باکو پس از جنگ ۱۲ روزه و ادعای مالیخولیایی امکان اشغال تبریز توسط ارتش باکو ظرف یک روز، نیز نشاندهنده علاقه و بلندپروازیهایی است که احتمالا در ذهن حکمرانان باکو وجود دارد.
این موضوع دور از ذهن نیست که این حملات شدید علیه تبریز، با هدف زمینهسازی برای شورشهای عوامل پانترک و سپس حتی اشغال زمینی آن توسط اسرائیل و باکو و متعاقبا ایجاد یک دولت دستنشانده قومی باشد. همان سیاستی که اسرائیل، اکنون در سوریه و با اقلیت دروزیها دنبال میکند که در آذربایجان، از حمایت دولت باکو نیز برخوردار است.
با همه مواردی که گفته شد، سیاست ایران در قبال اسرائیل، بدون در نظر گرفتن نقش دولت علیاف، امکانپذیر نیست و همه تلاشها در جهت فهم اقدامات باکو باید در قالب یک ریشهشناسی دقیق صورت پذیرد که متأسفانه باتوجه به شناختی که نگارنده از مراکز مهم تصمیمساز دارد، تاکنون مورد غفلت جدی مسئولان امر قرار گرفته و کشور را دچار بحرانی حیاتی نموده است.