✍ بخشی از هنر جنگ شناختی در انحراف اذهان دشمن است؛ تولید حریق معمولا توجه نیروهای امنیتی، انتظامی و امدادی را به خود جلب میکند و افکار عمومی را درگیر. دقیقا در همین زمان، دشمن در مکان دیگر، مشغول پیشبرد پلن اصلی خود و یا چینش و مقدمهسازی برای عملیات اصلی است. بهعبارتی مانور پهپادهای شناسایی یا دود و آتش، برای پوشش است. باید نقاط غیر از منطقه حریق را با دقت و وسواس رصد کرد!
در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه سناریو اول حملات گسترده توسط ریزپرنده ها و پهپادهای هوشمند شناسایی و انتحاری انجام گرفت.
که این نوع حملات با توجه به گستردگی حوزه جغرافیایی منطقه هدف( بیش از ۷۰ برابر وسعت جغرافیایی مناطق اشغالی قدس شریف ) با استفاده از خلاء نیروی نظامی و پیاده نظام دشمن صورت پذیرفت.
این سناریو در وهله ی اول حملات دشمن در انجام خرابکاری ها و ترورهای هدفمند و همچنین ضربه به پدافند یکپارچه کشور کارساز بود.
سناریو وهله ی دوم ماورای سناریوی اول و شاید پیچیده تر از آن باشد.
که انتطار میرود نیروهای نظامی و اطلاعاتی و امنیتی کشور توان خود را در حملات بعدی دشمن صرف سناریوی اول نکنند.
با توجه به ماهیت جنگ های نامتقارن و شناخت کافی از سناریوهای بعدی به نظرم نقش سازمان هایی مثل پدافند غیرعامل و مرکزشورای عالی فضای مجازی پررنگ تر خواهد بود.
حملات دشمن در مراحل بعدی جنگ استفاده از سایبر الکترونیک ، جنگ الکترونیک گسترده و بمب های گرافیتی جهت از کار انداختن حوزه های ارتباطاتی و مخابراتی و نیروگاههای برق و ضربه به زیرساختهای حیاتی(پالایشگاهها،خط لوله های انرژی،مراکز خدمات رسان،انبارهای آذوقه و ...)
⭕️راه چاره و دست برتر بودن:
روز اول حمله: شلیک گسترده موشک های هایپرسونیک سری قدر F,H ، خیبر ، خرمشهر و سجیل و زدن شریان حیاتی دشمن (بندر ایلات،بندر حیفا،کارخانه آب شیرین کن ها، پالایشگاهها و نیروگاهها)
✍ و.ص