‏وقتی نفس گرفته، دلم در هوایتان ‏یعنی منم که زنده‌ام از اشک‌هایتان ‏داوود من! دوباره بخوان تا که عالمی ‏ایمان بیاورد به طنینِ صدایتان ‏از این همه سحر که گذشته است می‌شود ‏یک شب نصیب این دل من هم دعایتان ‏این اشتراک چشم من و چشم خیستان ‏من گریه‌ام به کشته کرببلایتان آقا اجازه می‌دهید هر وقت آمدید ‏نقاشیم کنند مرا زیر پایتان؟ یک روز عاشقانه تو از راه می‌رسی ‏آن روز واجب است بمیرم برایتان