گام _ دوم
میگفت میدونی تنها کوچہای کھ بنبست نداره کوچہی خداست ... تو برو در خونہ خدا رو بزن اگھ گفت درو باز نمیکنم گردن من ! :)🌱 [ گرفتیچیمیگمرفیق؟ ]