السلام علیک یا رسول الله
اکسیر رحمت
زمین آکنده از جهل و زمان هم غرق حیرت بود
هم این محروم از عزت ، هم آن محکوم ذلت بود
درخت آدمیت هم سترون بود و بی حاصل
جهان هم مملو از غدر و جفا و ظلم و ظلمت بود
نمی روئید چیزی جز " عنا " در مزرع دنیا
تمام حاصل سعی بشر هم رنج و زحمت بود
نمی آمد به گوش آن روز آوایی به جز شیون
شعار اصلی آن روز هم شعر منیت بود
هنر آن روز تنها جنگجویی بود و خونریزی
قوانین هم همه در خدمت اصحاب قدرت بود
غبارآلود بود عالم ، پر از کابوسهای تلخ
فضای زندگانی هم فضای رعب و وحشت بود
پر از تردید بود آن روز تاریخ بشر یکسر
کتاپ سرنوشتش هم پر از اوراق نکبت بود
" خدا " هم در حصار ناخدایان بود ناپیدا
نظام حاکمیت هم نظام بربریت بود
نشانی از کرامتهای انسانی نبود آن روز
شرافت مرده بود و صدق در حال هزیمت بود
نه جاری بود رود عاطفه در بستر جانها ،
نه دلها میزبان جرعه ای مهر و محبت بود
وفا موهوم بود و لطف رویا ، عشق افسانه
حیا پژمرده بود و شرم هم مطرود ملت بود
نهال علم بی بر بود و باغ حلم بی میوه
مروت مرده و مردی غریق بحر رخوت بود
به جرم بی گناهی دفن می شد زنده دختر ها
چنین آداب زشتی آن زمان شرط طریقت بود
افق ها تیره بودند ، آسمان تاریک و ظلمانی
سیاهی رنگ غالب بود و صدرنگی فضیلت بود
به ناگه در همان ایام و در بین همان ملت ،
رسالت یافت مولودی که مامور هدایت بود
بلی ، نور خدا در قامت پیغمبر رحمت تجلی کرد
همان مولود موعودی که خلقش رمز خلقت بود
از آن پس شد دگرگون چهره تاریخ انسانی
زمین هم بعد از آن آماج بارشهای رحمت بود
دگر رونق گرفت آیین ایثار و جوانمردی
زمان هم باز جولانگاه اصحاب کرامت بود
دوباره شد میسر فتح راه رشد و دانایی
محمد فاتح دروازه های علم و حکمت بود
حمید ، او جامع اضداد بود و محور وحدت !
کرامتهای اخلاقش بشر را زیب و زینت بود