💕 ✔️باور کرده‌ام که زخم‌ها قرار نیست خوب بشوند. دردها قرار نیست التیام بیابند. زخم‌ها قرار است «همراه»م باشند؛ تا آخر دنیا. فی‌الواقع زخم‌ها «مرز»اند. مرز میان آنچه که بوده‌ام و آنچه که شده‌ام...🌱 [• تمرین می‌کنم یاد بگیرم مرز را حفظ کنم؛ در زندگی‌ام، در رابطه با آدم‌ها، در خیلی چیزهای دیگر.... 📌باور کردم و دیدم که زخم‌ها از یک جایی به بعد برایم قابل درک شدند. دیگر دردم نیامد. زخم‌ها دیگر زخم نبودند، فقط یک «جای زخم» بودند....«جای زخم‌هایی» که هر کدام‌شان یک تجربه را به یادم می‌آورند. یک یادگار از یکــــــ اتفاق ! 🔍در روزها و شب‌های زندگی به‌شان نــگاه می‌کنم تا درس‌هایم یادم نرود، که بدانم کجا چه راهی را انتخاب کنم، که چطور قدم بردارم. 💔زخم‌هاتان را دوست داشته باشید، باهاشان رفیق بشوید. صـــــدای بــــاران....☔️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🦋⃟@Sedaybaran