با هموار گشتن‌ جریان‌ حکومت‌ وی‌ در عراق‌ به‌ لشکرکشی‌ به‌ ایران‌ هم‌ طمع‌ کرده‌ و راهی‌ آنجا می‌شود. حوالی‌ شیراز (باب‌ اصطخر) در کارزار و میدان‌ جنگی‌ با سید خراسانی‌ روبرو می‌شود. سفیانی‌ در عین‌ حال‌ به‌ حکومت‌ بر دیار حجاز هم‌ طمع‌ کرده‌ و سپاهی‌ را به‌ فرماندهی‌ خزیمه‌ که‌ از بنی‌امیه‌ است‌ بدانجا اعزام‌ می‌کند (اکثر روایات‌ بر اینکه‌ خود سفیانی‌ در این‌ سپاه‌ نیست‌ تأکید می‌کنند). سپاه‌ با تمام‌ نیروها و امکاناتش‌ به‌ سمت‌ مدینه‌ حرکت‌ می‌کند و این‌ در حالی‌ است‌ که‌ در این‌ ایام‌ حضرت‌ مهدی‌(ع‌) در آغازین‌ روزهای‌ ظهور خویش‌ در مکه‌ به‌ سر می‌برند و پیگیر اخبار سفیانی‌ هستند. سفیانی‌ سپاهی‌ مجهز را به‌ سمت‌ مکه‌ گسیل‌ می‌دارد تا به‌ قتل‌ و کشتار بی‌رحمانه‌ آن‌ حضرت‌ و سپاهیانشان‌ اقدام‌ کنند. آن‌گونه‌ که‌ از سیاق‌ روایات‌ برمی‌آید این‌ سپاه‌ همان‌ سپاهی‌ است‌ که‌ سه‌ روز به‌ غارت‌ و کشتار مردم‌ مدینه‌ و تخریب‌ مسجدالنبی‌(ص‌) مشغول‌ بوده‌ است‌. از آنجا که‌ مکه‌ حرم‌ امن‌ الهی‌ است‌ و کسی‌ که‌ در آنجا ساکن‌ شده‌ است‌ نباید بر جان‌ خویش‌ خوفناک‌ باشد و با توجه‌ به‌ این‌ که‌ حضرت‌ مهدی‌(ع‌) رهبری‌ است‌ که‌ برای‌ روز موعود و هدایت‌ بشریت‌ و جهانیان‌ ذخیره‌ شده‌، ضرورت‌ و مصلحت‌ هر دو اقتضا می‌کند که‌ این‌ سپاه‌ از بین‌ رفته‌ و قضای‌ الهی‌ بر آنها جاری‌ گردد. با معجزه‌ای‌ الهی‌ بیابان‌ این‌ سپاه‌ را می‌بلعد و جز دو نفر اثری‌ از بقیه‌ نمی‌ماند (این‌ دو نفر که‌ به‌ بشیر و نذیر ملقب‌ می‌شوند از قبیله‌ جفهَینه‌اند و به‌ همین‌ جهت‌ است‌ که‌ می‌گویند: «خبر یقینی‌ را از جفهَینه‌ بشنوید.» 13 این‌ دو نفر مردم‌ را از آنچه‌ بر سر رفقا و همراهانشان‌ آمده‌ خبر می‌کنند. علی‌رغم‌ این‌ که‌ بنابر تقدیر الهی‌ بخشی‌ از سپاه‌ سفیانی‌ به‌ زمین‌ فرو می‌روند از آنجا که‌ سوریه‌، عراق‌، اردن‌، فلسطین‌ و منطقه‌ وسیعی‌ از شبه‌ جزیره‌ عربستان‌ تحت‌ سیطره‌ سفیانی‌ است‌، حکومتش‌ در منطقه‌ پابرجا می‌ماند. مدتی‌ کوتاه‌ پس‌ از بلعیده‌ شدن‌ سپاه‌ در بیابان‌ حضرت‌ مهدی‌(ع‌) حرکت‌ می‌کند و او را با سپاهش‌ به‌ عراق‌ بازمی‌گرداند. پس‌ از آن‌ با هم‌ درگیر شده‌ و حضرت‌ بر او فایق‌ آمده‌ و او را به‌ هلاکت‌ می‌رساند. که‌ این‌ جریان‌ در منطقه‌ رمله‌ اتفاق‌ می‌افتد. حضرت‌ بر تمام‌ منطقه‌ای‌ که‌ سفیانی‌ بر آن‌ حکومت‌ می‌کرد تسلط‌ می‌یابند و از این‌ به‌ بعد فرصت‌ مناسبی‌ برای‌ پیروزی‌ جهانی‌ حضرت‌ مهدی‌(ع‌) فراهم‌ می‌شود. 14 در ادامه‌ بعضی‌ از احادیثی‌ را که‌ بر حرکت‌ سفیانی‌ تأکید دارند ـ به‌ قدری‌ که‌ با توجه‌ به‌ منابع‌ حدیثی‌ برای‌ ما مقدور است‌ ـ بیان‌ می‌کنیم‌. حضرت‌ علی‌(ع‌) فرمودند: فرزند هند جگرخوار از وادی‌ یابس‌ (دره‌ خشک‌ وبی‌آب‌ و علف‌) شورش‌ می‌کند. مردی‌ است‌ که‌ قامتش‌ متوسط‌، چهره‌اش‌ زشت‌ و کریه‌منظر است‌، چهارشانه‌ و درشت‌ هیکل‌ می‌باشد و در صورتش‌ آثار آبله‌ دیده‌ می‌شود. ظاهرش‌ یک‌ چشم‌ به‌ نظر می‌رسد نامش‌ عثمان‌ و فرزند عنبسه‌ است‌ و از فرزندان‌ ابی‌سفیان‌، وارد شام‌ شده‌ و منبر آن‌ را تصاحب‌ می‌کند. 15 امام‌ باقر(ع‌) در حدیثی‌ طولانی‌ فرمودند: ناچار بنی‌ فلان‌ حکومت‌ را به‌ دست‌ خواهند گرفت‌ و پس‌ از آن‌ دچار اختلافات‌ شده‌ و حکومتشان‌ از هم‌ می‌پاشد و پراکنده‌ می‌شوند تا اینکه‌ سید خراسانی‌ از مشرق‌ و سفیانی‌ از مغرب‌ خروج‌ می‌کنند و هر کدام‌ از منطقة‌ خود به‌ سمت‌ کوفه‌ مانند اسبان‌ مسابقه‌ می‌شتابند تا اینکه‌ بنی‌فلان‌ به‌ دست‌ آنها هلاک‌ می‌شوند و از آنها حتی‌ یک‌ نفر باقی‌ نخواهد ماند. 16 جابر جعفی‌ از آن‌ حضرت‌ طی‌ حدیث‌ طولانی‌ دیگری‌ نقل‌ می‌کند که‌ فرمودند: «.... و منادی‌ که‌ از آسمان‌ ندا می‌دهد 17 و صدایی‌ از ناحیه‌ دمشق‌ حکایت‌ از پیروزی‌ می‌کند [ سر و صداها خبر از اجتماعات‌ و برخوردهایی‌ است‌ که‌ در دمشق‌ رخ‌ می‌دهد و بیانیه‌هایی‌ که‌ پس‌ از این‌ جریانات‌ صادر می‌شود [ قریه‌ای‌ در شام‌ به‌ نام‌ جابیه‌ محو و ناپدید می‌شود 18 . بخشی‌ از سمت‌ راست‌ مسجد دمشق‌ فرو می‌ریزد (مسجد اموی‌) و شورشیان‌ مرتد از منطقه‌ ترک‌ها خروج‌ می‌کنند و فتنة‌ شام‌ هم‌ به‌ دنبال‌ آن‌ می‌آید. سر و کله‌ برادران‌ ترک‌ها هم‌ پیدا شده‌ و در جزیره‌ فرود می‌آیند و شورشیان‌ و از دین‌ برگشتگان‌ رومی‌ می‌آیند تا اینکه‌ در رمله‌ مستقر می‌شوند. جابر! در آن‌ سال‌ درگیری‌های‌ زیادی‌ در مغرب‌ زمین‌ رخ‌ خواهد داد. ابتدای‌ مغرب‌ زمین‌ که‌ شام‌ است‌ به‌ فرمان‌ سه‌ پرچم‌ [ سپاه‌ ] اصهب‌ و ابقع‌ و سفیانی‌ با هم‌ درگیر می‌شوند. که‌ سفیانی‌ با ابقع‌ روبرو شده‌ و با هم‌ می‌جنگند و نهایتاً سفیانی‌ او و لشکریانش‌ را می‌کشد. سپس‌ اصهب‌ را هم‌ به‌ هلاکت‌ می‌رساند. [ سفیانی‌ ] در این‌ زمان‌ تمام‌ همش‌ لشکرکشی‌ به‌ عراق‌ می‌شود که‌ سپاهیانش‌ در قرقیسیا درگی