💠"بانو حسنیه در دربار هارون الرشید" 🔵قسمت شصتم : حضرت از روی شفقت و مهربانی به من پاسخ می داد و جبرئیل در برابر من با او سخن می گفت و هیچ چیز را از من پنهان نمی داشت و من همه پیام او به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را می شنیدم در حالی که این امکان برای هیچکس فراهم نبود. و هرگاه که سؤالات من تمام می شد خود لب به سخن می گشود و مرا تعلیم می فرمود. هیچ آیه ای از قرآن نازل نمی شد و مطلبی از حلال و حرام، امر و نهی، طاعت و معصیت، بر حضرتش ظاهر نمی گردید الاّ اینکه به من تعلیم می نمود و بر من خوانده و املا می کرد و من به خط خود آن را می نوشتم و تأویل و ظاهر و باطن آن را بر من روشن می ساخت. هر مطلبی که فرمود همه را یاد گرفتم و حتی کلمه ای از آن را فراموش نکردم. چون سخن حسنیه به اینجا رسید هارون و اهل مجلس بسیار گریستند و همگی کلام او را تصدیق کردند. حسنیه گفت ای ابراهیم! حال که کیفیت احوال و گفتار راویان و اصحاب تفسیر و حدیث را شنیدی، می خواهم اعتقادات این دو گروه را نیز برایت بیان کنم، تا بگوئی که اعتقاد کدام طایفه حق است و کدام باطل؟ ادامه دارد.... ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─