💠زندگینامه حضرت
#یوسف علیه السلام
🔹قسمت هشتم🔹
🔸برادران یوسف گفتند وای برما ، جواب خدا را چه خواهیم داد ؟ آن شب را پدر در بیهوشی و فرزندانش در آه و ناله و نگرانی گذراندند
🔸سحرگاهان که نسیم حیات بخش صبح بر چهره یعقوب وزید ، بهوش آمد و نگاهی به اطراف خود کرد و تصمیم قاطع خود را برای صبر و شکیبائی اعلام داشت و گفت :
🔸قلم قضاء پروردگار ، سرنوشتی برای من و پسر عزیزم یوسف رقم زده است . من در برابر آن صبر خواهم کرد . صبری زیبا و دلپذیر
🔸کاروان به سوی مصر رهسپار شد . آن که یوسف را خریداری کرده بود ، از کار خود بی اندازه مسرور و راضی بود
🔸چهره زیبا و نورانی ، جمال و کمال ذاتی ، آثار عظمت و اصالت خانوادگی یوسف ، هر بینده ای را متوجه او میساخت و چیزی نگذشته بود که خریداران فراوانی پیدا کرد
🔸و هر کس برای تملک او مبلغ بیشتری پیشنهاد میداد و بالاخره عزیز مصر که طبعامیتوانست مبلغ بیشتری بپردازد ، یوسف را از آن خود ساخت و از اینجا بود که زندگی یوسف متحول شد
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
🌸🕋👉
@Sedrah👈🕋🌸
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
🌸💐🌸