🕋 شرکت زیارتی سدرةالمنتهی 🕋
مگرنه فاطمه مادر برای هرشیعه است به ناله سر بده در روضه ها نَنم اولدی میان کوچه حسن داد میزد و می گ
😭 ای شیعیان با حال مناسب بخوانید 😭😭😭 شستشو دادم تنی را که فقط تبخیر شد.. در کنارش جسمِ من با غصّه ها تسخیر شد پوستش بر استخوان چسبیده بود و وقتِ غسل از خجالت... زمزمه های لبم تکبیر شد... دستِ من تا خورد بر بازوی او، بر سر زدم فکر و ذکرم با غلافِ بی ادب درگیر شد.. خونِ پهلویش مرا بیچاره ی عالم نمود... آن چنان که قامتم در هم شکست و پیر شد لخته ها را یک به یک کَندم ز روی سینه اش شیعیان!..شیرِ خدا از زندگی اش سیر شد😭😭😭😭😭😭 ماه..یاری کرد تا چشمم بیفتد بر رُخ اش خاطرم رنجیده از دیدارِ این تصویر شد هرچه می شستم مگر خونابه ها کم‌می شدند؟ شب گذشت و وقتِ تشییعِ جنازه دیر شد در نهایت در کفن پیچیدم و رُکنم شکست.. بینِ تابوتش دوباره خونِ دل تکثیر شد 🔸شاعر: 🕊‌ ↙️↙️↙️ 🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸