˼شھید‌قاسم‌سلیمانی˹ حاجی‌میخواست‌سوار‌ماشین‌بشه‌که‌یکی‌از‌ خانوما‌نوزادشو‌به‌حاجی‌داد‌و‌ازش‌خواهـش‌ کرد‌تا‌به‌گوشش‌اذان‌بگه. حاجی‌همین‌طور‌که‌داشت‌اذان‌می‌گفت‌دست‌ شو‌جلو‌صورت‌نوزاد‌گرفت‌تا‌آفتاب‌اذیتش‌نکنه. سردار‌حواسش‌به‌همه‌چی‌و‌همه‌کس‌بود...! ⌝