با یه عده طلبه آمدند قم. همه شهید شدند الا محسن. خواب امام حسین (ع) رو دیده بود. آقـا بهش گفته بود: "کاراتو بکن این بار دیگه بار آخره" یه سربند داده بود به یکی از رفقاش، گفته بود شهید که شدم ببندیدش به سینه‌م. آخه از آقا خواستم بی سر شهید بشم. با چند تا از فرماندهان رفته بود توی دیدگاه. خمپاره۱۲۰ خورده بود وسطشون جنازه‌ش که اومد،سر نداشت! سربند رو بستیم به سینه اش... روی سربند نوشته بود ؛ "أنا زائر الحسین (ع)" شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🇮🇷 @sefr_asheghi 🇮🇷