اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
چهارپاره شهادت امام هادی علیه السلام
افتادهای در بستر و تب کردهای امّا...
وقتی که دست و پا زدی دشمن نخندیده
دارد حسن از غصّهیِ تو میزند ناله
اما کسی پیشِ عزادارت نرقصیده
نامِ تو را بردم که دلها سامرایی شد
مثلِ همیشه خرجیِ کرب و بلا دادی
هر چند میسوزد وجودِ تو نمیسوزد ...
وقتی که میبندی دو چشمت... خیمهها هادی
با دیدنِ جسمِ کفنپوشَت حسن میزد
در لحظهیِ تشییعِ پیکر بر گریبان چاک
اما لگد بر سینهات مَرکب نمیکوبد
هرگز نمیماند تنِ بیجانِ تو بر خاک
میگفت... عمّهجان... مگر بابا مسلمان نیست؟!
ای کاش جسمِ پارهپاره دفن میکردند
تا حرفِ تدفین بر لب آمد ده نفر با اسب...
از گودیِ غمهایِ زینب سر درآوردند
میدانم آقا بر عبایت ردِّ پا افتاد
میدانم آقاجان تعارف شد به تو مَشروب
امّا به پیشِ چشمِ ناموست نکوبیدند
بر روی دندانها و لبهای شما با چوب
آتش گرفته خانهات... امّا شما بودی...
شد با نگاهِ نافذت قلبِ حرم آرام
دشنام داده بیحیا حتماً شما گفتی
اینجای روضه زیرِ لبهایت سه بار "الشام"
دروازهیِ ساعات... عمّهجانتان زینب
از بامهای خانه میبارید آقا سنگ
خسته شده دختر... عقب افتاده امّا زجر...
سرعت به اینسان راه رفتن میدهد با چنگ
چنگی به گیسویش زد و او را کشید اِی وای
یک بارِ دیگر کَنده شد از ریشه موهایش
یک بارِ دیگر با لگد بر پهلویش کوبید
یک بارِ دیگر خواست یاری از عموهایش
دارد شکایت میکند از روزگارِ خود
دارد حکایتهای سختی از اسیریاش
از آبلههایِ دو پایِ زخمیاش میگفت
دارد میانِ مشت... دندانهای شیریاش
دندانِ شیری از دهانش زود افتاده
از یاد باید برد ایّامِ عزیزی را
چون در خرابه میپَرد از خواب دردانه
گوید به عمّه زود معنا کن کنیزی را
در سامرا با روضهیِ کرب و بلا و شام
ای کاش ناله میزدم همراه با آقا
من روضهخوانم ندبهخوانم سائلت هستم
امشب بده خرجیِ راهِ کربلایم را
#شهادت #چهارپاره
#امام_هادی_علیه_السلام
#یا_علی_النقی_علیه_السلام
#سیدی_ابنالرضا_میخواهم_ازتو_کربلا
#سامرا #کربلا #مدینه
#ما_با_ولایت_زنده_ایم
#حسین_ایمانی
@sehreashk